میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۷۱
ای زنگ غمت صیقل آیینه‌ی من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۹
ای وصل تو اختر مراد دل من
سعدی : غزلیات
غزل ۵۹۲
روی بپوش ای قمر خانگی
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۸
ای کهتر فضل تو هزار افلاطون
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۵۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ جل اللَّه العظیم، و تعالى الواحد الصمد القدیم، لا اله الّا هو رب العرش الکریم. بزرگ است و بزرگوار، خداوند کردگار، جبار کامگار، رسنده بهر چیز و دانا بهر کار، پاک از انباز و بى نیاز از یار، خود بى یار و همه عالم را یار، دارنده هر کس سازنده هر چیز، کننده هر هست چنان که سزاوار، نه در پادشاهى او را وزیر، نه در کاردانى او را مشیر، نه در کردگارى او را نظیر، خود پادشاهست و خود داور، گشاینده هر در، آغاز کننده هر سر، دل که گشاید خود گشاید، بچشمها حق خود آراید، راه که نماید خود نماید. خطاب آمد بآن مهتر کائنات، نقطه دایره حادثات، زین زمین و سماوات، که اى مهتر! کلاه دولت بر فرق نبوت تو نهادیم، و عالمیان را متابعت تو فرمودیم، و کارها همه در پى تو بستیم، و آیین هر دو سراى در کوى تو پیوستیم، مقام محمود جاى تو، لواء معقود نشان شرف تو، حوض مورود وعده گاه نواخت تو، این همه ترا دادیم و دریغ نداشتیم، اما هدایت بندگان و تعریف ایشان نه کار تو است، از تو برداشتیم. لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ تو ایشان را خواننده‏اى و من ره نماینده، تو ایشان را بیم دهنده‏اى و من سزاى ایشان بایشان رساننده! این هدایت و ضلالت بندگان، و این سعادت و شقاوت ایشان، کار الهیت ماست، کس را با ما در آن مشارکت نه، و ما را در آن حاجت بمشاورت نه، اگر بمراد تو بودى تا از عمّ قرشى پسر نیامدى به بلال حبشى نرسیدى، این بلال نواخته ما، و درویشى و بى حسبى وى را زیان نه، و این دیگر رانده ما و حسب و نسب قریش او را سود نه، آن مهتر عالم و سید ولد آدم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم بر بالین عم خود نشسته بود و میگفت یا عم چه باشد اگر کلمه‏ى بگویى بحق، تا فردا مرا حجتى بود بنزدیک اللَّه و عم میگفت با محمد من صدق تو میدانم، لکن در دل خود ازین حدیث نفرتى مى‏بینم چه سود دارد که بزبان بگویم و دل از آن بى خبر بود. آرى، عروس معرفت نه هر جاى نقاب تعزز فرو گشاید، که نه هر کس را کفو خودشناسد، نه هر جاى سراى و مسکن اوست، نه هر کویى مخیم جلال اوست، نه هر سرى شایسته وصال اوست،
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۷
ای زلف سیه کرده بلای دل من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۶
آن نیستی اینکه نام داری انسان
ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
تا بنده شد از هوا قرین هوسی
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب
اعمال روز بیست و هفتم ماه رجب
روز بیست و هفتم یکی از اعیاد بزرگ است و روزی است که حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) به پیامبری مبعوث شد و جبرئیل برای ابلاغ پیامبری، بر آن حضرت فرود آمد و برای این روز چند عمل وارد است:
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۵
آکنده به آتش دل بی حاصل من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۴
دنیا نه به خاک نه به آبش میدان
حمیدالدین بلخی : مقامات حمیدی
المقامة التاسعة فی صفة الشتاء
حکایت کرد مرا دوستی که محبت او طراوتی داشت و صحبت او حلاوتی که وقتی در اوائل جوانی بحوادث آسمانی جراب اغتراب بر دوش نهادم و روی بشهر اوش نهادم.
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۳
یکباره بترک دار دنیاگفتم
محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۷
سید عالی نسب قاضی عمادالدین که شد
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۱
من خالق کن فکان ترا می دانم
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۶
هردم آرد باد صبح از روضهٔ رضوان پیام
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۹
موسایم و در طور لقا می طلبم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۶
صد نعل درست واژگون آوردم
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
دردا که ز دوران به غم خویشتن افتاد
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۴
سماع چیست؟ ز پنهانیان دل پیغام