قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة التوبة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ نهج البلاغه : حکمت ها
سفارش به تقوا
<strong> وَ رُوِيَ أَنَّهُ عليهالسلام قَلَّمَا اِعْتَدَلَ بِهِ اَلْمِنْبَرُ إِلاَّ قَالَ أَمَامَ اَلْخُطْبَةِ </strong> صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۹۳
نه گل نه لاله درین خارزار می ماند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۱ - تدبیر فرستادن لشکر
ذکر رسیدن سلطان شهاب الدّوله و قطب الملّة ابی سعید مسعود ابن یمین الدّولة و امین الملّة، رضی اللّه تعالی عنهما، بشهر هری و مقام کردن آنجا و بازنمودن احوال آنچه حادث گشت آنجا تا آنگاه که بتاختن ترکمانان رفت و مجاری آن احوال خیام : از ازل نوشته [۳۴-۲۶]
رباعی ۲۶
بر لوحْ نشانِ بودنیها بودهاست، رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۳۱ - صبای کاشانی
و هُوَ ملک الشعرا و سلطان البلغا، افصح المتأخرین و المعاصرین فتحعلی خان. آن جناب از اعیان و اشراف شهر مذکور بود و مدتی در شیراز راحت نمود. در بدو جلوس میمنت مأنوس پادشاه فریدون جاه المستظهر به الطاف الاله حضرت شاهنشاه صاحبقران و خدیو ممالک ایران فتحعلی شاه متخلص به خاقان به وسیلهٔ قصاید غرّا و مدایح زیبا ازندمای محفل سلطانی و از امرای حضرت خاقانی گردید و روزگاری نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید. بعد از آن استعفا جسته و به ملتزمین رکاب نصرت مآب پیوسته. در سفر و حضرت به مراحم بی پایان سلطانی مفتخر آمد. کتاب مستطاب شهنشاه نامه را به نام نامی و اسم سامی حضرت شهریاری به اتمام رسانیده و مورد عواطف بی کران خسروی گردید. دیگرباره ادهم خامهاش به وادی سخن پویان و طوطی ناطقهاش مثنوی گویان شده، خداوند نامه را از آغاز به انجام رسانید. گوش و گردن عروس روزگار را پُر دُرّ شاهوار ساخت و آخر در سنهٔ لوای عزیمت به سفر آخرت برافراخت. قرب هفتصد سال است که چنین سخن گستری در گیتی نیامده و سالهاست کسی دم از همسری وی نزده. جمعی از ارباب انصاف مثنوی وی را بر مثنوی حکیم فردوسی ترجیح نهند. غرض، ملک الشّعرای بالاستحقاق این عده بوده. فقیر را به قوت طبع و پختگی اشعار آن جناب کمال اعتقاد است. مثنویات و دیوان ایشان زیارت شده است. چون مثنویات آن جناب دور از سیاق این کتاب و گنجایش دریا در قطرهای ناصواب است از ایراد آنها معذور، چند بیتی بر سبیل تیمّن و تبرّک از قصیدهای که در افتتاح دیوان فصاحت بنیان مرقوم ودر توحید گفته است بابرخی از اشعار مثنوی موسوم به گلشن صبا که در نصیحت سفته است، قلمی گردید: طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹۳
باشد اگر امید اثر با گریستن شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۹۰
چون مجرد شد او و عریان شد فایز دشتی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۷
اگر دوران دهد بر بادم ای دوست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۹
زین باده که دل زجام غیرت نوشید طغرل احراری : مسدسات
شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارائی
گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۲۱
بدل عمریست می ورزم خیالت حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۸۳ - شرف مُنیَری قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ شیخ شرف الدین احمد بن شیخ بلخی منیری. مُنیر به ضم میم به نون زده و فتح یا و را، قصبهایست از مضافات بِنگاله، غرض، شیخ از معارف اهل کمال و از اعاظم عرفای با افضال بوده. مکاتیبش که به مخلصان خود نوشته معروف و مشهور است و فقیر تمام آن را دیده و بعد از مکاتیب شیخ احمد سرهندی ملقب به مجدد الف ثانی، که ازمعارف مشایخ نقشبندیه است بر سایر مکاتیب برگزیده. مطالب خوب و حقایق مرغوب در آنها مندرج است. کتابی نیز به نظر رسید شرفنامه نام در بیان لغات همانا از آن جناب است. یا مریدی به نام او نوشته است و نام آن در این مصرع موزون است: شرفنامهٔ احمد منیری. مولوی : دفتر اول
بخش ۱۱۴ - صبر فرمودن اعرابی زن خود را و فضیلت صبر و فقر بیان کردن با زن
شوی گفتش چند جویی دخل و کشت خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ابو المظفر شروان شاه اخستان بن منوچهر
صبح خیزان بین قیامت در جهان انگیخته صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۲
شود ز داغ دل عاشقان خسته درست مهدی اخوان ثالث : از این اوستا
پیوندها و باغها
لحظهای خاموش ماند، آنگاه ایرج میرزا : قصیده ها
در نعتِ نبّی خاتَم
نه عاقل است که دارد در این سرایِ رحیل انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۸
گر جان و دل به دست غم تو ندادمی
سورة التوبة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ نهج البلاغه : حکمت ها
سفارش به تقوا
<strong> وَ رُوِيَ أَنَّهُ عليهالسلام قَلَّمَا اِعْتَدَلَ بِهِ اَلْمِنْبَرُ إِلاَّ قَالَ أَمَامَ اَلْخُطْبَةِ </strong> صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۹۳
نه گل نه لاله درین خارزار می ماند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۱ - تدبیر فرستادن لشکر
ذکر رسیدن سلطان شهاب الدّوله و قطب الملّة ابی سعید مسعود ابن یمین الدّولة و امین الملّة، رضی اللّه تعالی عنهما، بشهر هری و مقام کردن آنجا و بازنمودن احوال آنچه حادث گشت آنجا تا آنگاه که بتاختن ترکمانان رفت و مجاری آن احوال خیام : از ازل نوشته [۳۴-۲۶]
رباعی ۲۶
بر لوحْ نشانِ بودنیها بودهاست، رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۳۱ - صبای کاشانی
و هُوَ ملک الشعرا و سلطان البلغا، افصح المتأخرین و المعاصرین فتحعلی خان. آن جناب از اعیان و اشراف شهر مذکور بود و مدتی در شیراز راحت نمود. در بدو جلوس میمنت مأنوس پادشاه فریدون جاه المستظهر به الطاف الاله حضرت شاهنشاه صاحبقران و خدیو ممالک ایران فتحعلی شاه متخلص به خاقان به وسیلهٔ قصاید غرّا و مدایح زیبا ازندمای محفل سلطانی و از امرای حضرت خاقانی گردید و روزگاری نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید. بعد از آن استعفا جسته و به ملتزمین رکاب نصرت مآب پیوسته. در سفر و حضرت به مراحم بی پایان سلطانی مفتخر آمد. کتاب مستطاب شهنشاه نامه را به نام نامی و اسم سامی حضرت شهریاری به اتمام رسانیده و مورد عواطف بی کران خسروی گردید. دیگرباره ادهم خامهاش به وادی سخن پویان و طوطی ناطقهاش مثنوی گویان شده، خداوند نامه را از آغاز به انجام رسانید. گوش و گردن عروس روزگار را پُر دُرّ شاهوار ساخت و آخر در سنهٔ لوای عزیمت به سفر آخرت برافراخت. قرب هفتصد سال است که چنین سخن گستری در گیتی نیامده و سالهاست کسی دم از همسری وی نزده. جمعی از ارباب انصاف مثنوی وی را بر مثنوی حکیم فردوسی ترجیح نهند. غرض، ملک الشّعرای بالاستحقاق این عده بوده. فقیر را به قوت طبع و پختگی اشعار آن جناب کمال اعتقاد است. مثنویات و دیوان ایشان زیارت شده است. چون مثنویات آن جناب دور از سیاق این کتاب و گنجایش دریا در قطرهای ناصواب است از ایراد آنها معذور، چند بیتی بر سبیل تیمّن و تبرّک از قصیدهای که در افتتاح دیوان فصاحت بنیان مرقوم ودر توحید گفته است بابرخی از اشعار مثنوی موسوم به گلشن صبا که در نصیحت سفته است، قلمی گردید: طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹۳
باشد اگر امید اثر با گریستن شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۹۰
چون مجرد شد او و عریان شد فایز دشتی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۷
اگر دوران دهد بر بادم ای دوست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۹
زین باده که دل زجام غیرت نوشید طغرل احراری : مسدسات
شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارائی
گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۲۱
بدل عمریست می ورزم خیالت حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۸۳ - شرف مُنیَری قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ شیخ شرف الدین احمد بن شیخ بلخی منیری. مُنیر به ضم میم به نون زده و فتح یا و را، قصبهایست از مضافات بِنگاله، غرض، شیخ از معارف اهل کمال و از اعاظم عرفای با افضال بوده. مکاتیبش که به مخلصان خود نوشته معروف و مشهور است و فقیر تمام آن را دیده و بعد از مکاتیب شیخ احمد سرهندی ملقب به مجدد الف ثانی، که ازمعارف مشایخ نقشبندیه است بر سایر مکاتیب برگزیده. مطالب خوب و حقایق مرغوب در آنها مندرج است. کتابی نیز به نظر رسید شرفنامه نام در بیان لغات همانا از آن جناب است. یا مریدی به نام او نوشته است و نام آن در این مصرع موزون است: شرفنامهٔ احمد منیری. مولوی : دفتر اول
بخش ۱۱۴ - صبر فرمودن اعرابی زن خود را و فضیلت صبر و فقر بیان کردن با زن
شوی گفتش چند جویی دخل و کشت خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ابو المظفر شروان شاه اخستان بن منوچهر
صبح خیزان بین قیامت در جهان انگیخته صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۲
شود ز داغ دل عاشقان خسته درست مهدی اخوان ثالث : از این اوستا
پیوندها و باغها
لحظهای خاموش ماند، آنگاه ایرج میرزا : قصیده ها
در نعتِ نبّی خاتَم
نه عاقل است که دارد در این سرایِ رحیل انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۸
گر جان و دل به دست غم تو ندادمی