مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۵۷ - قانع شدن آن طالب به تعلیم زبان مرغ خانگی و سگ و اجابت موسی علیه السلام
گفت باری نطق سگ کو بر در است کمالالدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً
ای به گه جود چو گل تازه رو جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۵۴
ای گلستان روی تو چون نوبهار خوش صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۱۹
خوبان اگر چه زبده اولاد آدمند یغمای جندقی : صکوک الدلیل
بخش ۱۸ - تلبیس اول
پس از عهد شش سال مهر و داد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱
مئی که باده وصل تو در، دماغ کند صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۸
در کهنسالی ز نسیان شکوه، کفر نعمت است صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۲۲
چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد؟ هجویری : باب آدابهم فی التّزویج و التّجرید
کشفُ الحجاب العاشر فی بیانِ منطقهم و حدودِ ألفاظهم و حقائقٍ معانیهم
بدان اسعدک اللّه که مر اهل هر صنعتی را و ارباب هر معاملتی را با یکدیگر اندر جریان اسرار خود عبارات است و کلمات که بهجز ایشان معنی آن ندانند و مراد وضع عبارات دو چیز باشد: یکی حسن تفهیم و تسهیل غوامض را تا به فهم مرید نزدیکتر باشد و دیگر کتمان سر را از کسانی که اهل آن علم نباشند و دلایل آن واضح است. چنانکه اهل لغت مخصوصاند به عباراتِ موضوع خود، چون: فعل ماضی و مستقبل و صحیح و معتل و اجوف و لفیف و ناقص و مثلهم و اهل نحو مخصوصاند به عباراتِ موضوع خود، چون: رفع و ضم و نصب و فتح و خفض و جر و کسر و منصرف و لاینصرف و غیره و اهل عروض مخصوصاند به عبارات موضوع خود،چون: بحور و دوایر و وتد و فاصله و آنچه بدین ماند و محاسبان مخصوصاند به عبارات موضوع خود، چون:فرد و زوج و ضرب و جذر و اضافت و تضعیف و تنصیف و جمع و تفریق و آنچه بدین ماند، و فقها مخصوصاند به عبارات موضوع خود، چون: علت و معلول و قیاس و اجتهاد و دفع و الزام و آنچه بدین ماند و محدثان همچنان، چون: مسند و مرسل و آحاد و متواتر و جرح و تعدیل وآنچه بدین ماند و متکلمان نیز به عبارات موضوع خود مخصوصاند چون عرض و جوهر و کل و جزء و جسم و جنس و تحیز و تولی، و آنچه بدین ماند. پس این طایفه را نیز الفاظ موضوع است مر کُمون و ظهور سخن خود را؛ تا اندر طریقت خود بدان تصرف کنند و آن را که خواهند باز نمایند و از آن که خواهند بپوشانند. پس من بعضی از آن کلمات را بیانی مشرح بیارم و فرق کنم میان هر دو کلمه که مرادشان از آن چه چیز است تا تو و خوانندگان این کتاب را فایده تمام شود، ان شاء اللّه. جویای تبریزی : مناقب
شمارهٔ ۱۳ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب
اشکم نه بی تو از مژهٔ تر فرو چکد صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۸۳
که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین خیزد؟ صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۶۸
ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گردد عطار نیشابوری : فیوصف حاله
فی وصف حاله
کردی ای اعطار بر عالم نثار صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۱۷۶
رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۸۲
شیخ بوسعید گفت قدس اللّه روحه العزیز کی ما را بخواب دیدند مرده و زنخ بربسته و سخن میگوییم. کسی گویدی فرا مردمان کی سخن مگویید و اگر گویید چنین گویید کی شیخ گفت آنگاه که بمردی او بماند و بس ماتَ الْعَبْدُ وَهُوَ لَمْ یَزَلْ. نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۹۷ - گذشتن از جهان
دگر ره گفت کای دریای دربار سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۱
بردهام امروز بوی خوش ز باغ تازهای صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۲۰ - در مدح شاه عباس دوم
روی در برج شرف آورد دیگر آفتاب عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۳۶
یکی پادشا بود در نیمروز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۸۶
بگو ای تازه رو، کم کن ملولی
بخش ۱۵۷ - قانع شدن آن طالب به تعلیم زبان مرغ خانگی و سگ و اجابت موسی علیه السلام
گفت باری نطق سگ کو بر در است کمالالدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً
ای به گه جود چو گل تازه رو جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۵۴
ای گلستان روی تو چون نوبهار خوش صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۱۹
خوبان اگر چه زبده اولاد آدمند یغمای جندقی : صکوک الدلیل
بخش ۱۸ - تلبیس اول
پس از عهد شش سال مهر و داد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱
مئی که باده وصل تو در، دماغ کند صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۸
در کهنسالی ز نسیان شکوه، کفر نعمت است صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۲۲
چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد؟ هجویری : باب آدابهم فی التّزویج و التّجرید
کشفُ الحجاب العاشر فی بیانِ منطقهم و حدودِ ألفاظهم و حقائقٍ معانیهم
بدان اسعدک اللّه که مر اهل هر صنعتی را و ارباب هر معاملتی را با یکدیگر اندر جریان اسرار خود عبارات است و کلمات که بهجز ایشان معنی آن ندانند و مراد وضع عبارات دو چیز باشد: یکی حسن تفهیم و تسهیل غوامض را تا به فهم مرید نزدیکتر باشد و دیگر کتمان سر را از کسانی که اهل آن علم نباشند و دلایل آن واضح است. چنانکه اهل لغت مخصوصاند به عباراتِ موضوع خود، چون: فعل ماضی و مستقبل و صحیح و معتل و اجوف و لفیف و ناقص و مثلهم و اهل نحو مخصوصاند به عباراتِ موضوع خود، چون: رفع و ضم و نصب و فتح و خفض و جر و کسر و منصرف و لاینصرف و غیره و اهل عروض مخصوصاند به عبارات موضوع خود،چون: بحور و دوایر و وتد و فاصله و آنچه بدین ماند و محاسبان مخصوصاند به عبارات موضوع خود، چون:فرد و زوج و ضرب و جذر و اضافت و تضعیف و تنصیف و جمع و تفریق و آنچه بدین ماند، و فقها مخصوصاند به عبارات موضوع خود، چون: علت و معلول و قیاس و اجتهاد و دفع و الزام و آنچه بدین ماند و محدثان همچنان، چون: مسند و مرسل و آحاد و متواتر و جرح و تعدیل وآنچه بدین ماند و متکلمان نیز به عبارات موضوع خود مخصوصاند چون عرض و جوهر و کل و جزء و جسم و جنس و تحیز و تولی، و آنچه بدین ماند. پس این طایفه را نیز الفاظ موضوع است مر کُمون و ظهور سخن خود را؛ تا اندر طریقت خود بدان تصرف کنند و آن را که خواهند باز نمایند و از آن که خواهند بپوشانند. پس من بعضی از آن کلمات را بیانی مشرح بیارم و فرق کنم میان هر دو کلمه که مرادشان از آن چه چیز است تا تو و خوانندگان این کتاب را فایده تمام شود، ان شاء اللّه. جویای تبریزی : مناقب
شمارهٔ ۱۳ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب
اشکم نه بی تو از مژهٔ تر فرو چکد صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۸۳
که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین خیزد؟ صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۶۸
ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گردد عطار نیشابوری : فیوصف حاله
فی وصف حاله
کردی ای اعطار بر عالم نثار صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۱۷۶
رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۸۲
شیخ بوسعید گفت قدس اللّه روحه العزیز کی ما را بخواب دیدند مرده و زنخ بربسته و سخن میگوییم. کسی گویدی فرا مردمان کی سخن مگویید و اگر گویید چنین گویید کی شیخ گفت آنگاه که بمردی او بماند و بس ماتَ الْعَبْدُ وَهُوَ لَمْ یَزَلْ. نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۹۷ - گذشتن از جهان
دگر ره گفت کای دریای دربار سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۱
بردهام امروز بوی خوش ز باغ تازهای صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۲۰ - در مدح شاه عباس دوم
روی در برج شرف آورد دیگر آفتاب عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۳۶
یکی پادشا بود در نیمروز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۸۶
بگو ای تازه رو، کم کن ملولی