سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۱
با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همی‌کردم که جوانی در آمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همی‌گوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همی‌کند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت
کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
تا تکلیف تو جا مهیا نکند
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۶ - تغزل
بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱
جود الشموس علی الوری اشراق
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۳
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۶۰
افسوس که روزگارم از دست بشد
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۵ - مجلس چهاردهم
به بهارستان افتاد مرا دوش عبور
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۳ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
در سرّ و عیان مظهر اسرار علیست
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۸۱
ای درد تو درمان من جان منی تو یا تنی
سعدی : باب دوم در احسان
حکایت
یکی سیرت نیکمردان شنو
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۷
گفتی که در چه کاری؟ با تو چه کار ماند؟
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۴ - در وصف انگور
انگور شد آبستن هان ای بچهٔ حور
نهج البلاغه : حکمت ها
اهمیت حفظ آبرو
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ اَلسُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ
نهج البلاغه : حکمت ها
نکوهش ترس و کم رویی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> قُرِنَتِ اَلْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ اَلْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ
نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت كنترل زبان
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ
نهج البلاغه : حکمت ها
عاقبت ظلم و ظالم
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> يَوْمُ اَلْعَدْلِ عَلَى اَلظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ اَلْجَوْرِ عَلَى اَلْمَظْلُومِ
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱۱
عشق شورانگیز اگر جا در دل خارا کند
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۰
مدتی سجّادهٔ تقوی به دوش انداختی
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۳ - تغزل
سنبل داری به گوشهٔ چمن اندر
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶۳
زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است