سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
اکنون که سیاهی ای دل چون خورشید بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۱
زنده دور از روی آن سیمین تنم مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۱۰۷ - مطایبه
دوشم جمازه به کف آمد کش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۳
آفتابی رو نموده مه نقاب کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰
یار بگزید بی وفایی را محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۱۷
از شیخ زین الطایفه عمر شوکانی شنیدم کی گفت از امام احمد مالکان شنیدم کی گفت: روزی شیخ ابوسعید قدس اللّه روحه العزیز و استاد امام و جمعی بزرگان متصوفه در بازار نشابور میشدند، بر دکانی شلغم جوشیده بود نهاده، و درویشی را نظر بر آن افتاده بود شیخ ما بدانست، هم آنجا کی بود عنان بازکشید، و حسن را گفت برو بدکان شلغم فروش، چندانک شلغم دارد بستان و بیار و هم آنجا مسجدی بود، شیخ در مسجد شد با استاد امام و جمعی متصوفه. حسن بدکان مرد رفت و شلغم بیاورد و صلا آواز دادند، درویشان بکار میبردند و شیخ موافقت میکرد و استاد امام موافقت نمیکرد وبدل انکار میکرد کی مسجد در میان بازار بود و پیش گشاده،. بعد از آن بروزی دو سه شیخ ما را با استاد امام بدعوتی بردند و تکلف بسیار کرده و الوان اطعمه ساخته، سفره بنهادند، مگر طعامی بود کی استاد را بدان اشتها بودی و از وی دور بود و شرم مانع، شیخ روی بوی کرد و گفت ای استاد آن وقت کی دهندت نخوری و آن وقت کی بایدت ندهند. استاد از آنچ رفته بود بدل استغفار کرد و متنبه گشت. بلند اقبال : بخش سوم
بخش ۶ - توسل به حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
اگر که هیچ به دوران نه طاعت است مرا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۹۲
حال گویاست اگر تیغ زبان گویا نیست عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۳
تا ما ره عشق تو سپردیم سنایی غزنوی : الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین
اندر مذمّت خویش صوفی گوید
باز اگر خویش باشدت صوفی فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۳
برفت از برم آن نگار یگانه ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۰
از اهل زمانه مرد بیغم مائیم فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۹
گردون که نباشدش به بیداد بدل فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۱
روزگاری شد که ما زین بخت وارون میتپیم صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
با آن همه لطف و مهربانی ترکی شیرازی : فصل اول - لطیفهنگاریها
شمارهٔ ۵۷ - نشان عاشقی
هوای عشق خوبانم برون از سر نخواهد شد هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۵
وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴ - در مدحت جغتای خان بن ارغون میرزا میفرماید
آمد برم سحرگه آن ترک سیمتن انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۶
دل بدادیم و جان نمیخواهیم جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۹
زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
اکنون که سیاهی ای دل چون خورشید بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۱
زنده دور از روی آن سیمین تنم مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۱۰۷ - مطایبه
دوشم جمازه به کف آمد کش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۳
آفتابی رو نموده مه نقاب کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰
یار بگزید بی وفایی را محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۱۷
از شیخ زین الطایفه عمر شوکانی شنیدم کی گفت از امام احمد مالکان شنیدم کی گفت: روزی شیخ ابوسعید قدس اللّه روحه العزیز و استاد امام و جمعی بزرگان متصوفه در بازار نشابور میشدند، بر دکانی شلغم جوشیده بود نهاده، و درویشی را نظر بر آن افتاده بود شیخ ما بدانست، هم آنجا کی بود عنان بازکشید، و حسن را گفت برو بدکان شلغم فروش، چندانک شلغم دارد بستان و بیار و هم آنجا مسجدی بود، شیخ در مسجد شد با استاد امام و جمعی متصوفه. حسن بدکان مرد رفت و شلغم بیاورد و صلا آواز دادند، درویشان بکار میبردند و شیخ موافقت میکرد و استاد امام موافقت نمیکرد وبدل انکار میکرد کی مسجد در میان بازار بود و پیش گشاده،. بعد از آن بروزی دو سه شیخ ما را با استاد امام بدعوتی بردند و تکلف بسیار کرده و الوان اطعمه ساخته، سفره بنهادند، مگر طعامی بود کی استاد را بدان اشتها بودی و از وی دور بود و شرم مانع، شیخ روی بوی کرد و گفت ای استاد آن وقت کی دهندت نخوری و آن وقت کی بایدت ندهند. استاد از آنچ رفته بود بدل استغفار کرد و متنبه گشت. بلند اقبال : بخش سوم
بخش ۶ - توسل به حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
اگر که هیچ به دوران نه طاعت است مرا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۹۲
حال گویاست اگر تیغ زبان گویا نیست عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۳
تا ما ره عشق تو سپردیم سنایی غزنوی : الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین
اندر مذمّت خویش صوفی گوید
باز اگر خویش باشدت صوفی فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۳
برفت از برم آن نگار یگانه ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۰
از اهل زمانه مرد بیغم مائیم فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۹
گردون که نباشدش به بیداد بدل فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۱
روزگاری شد که ما زین بخت وارون میتپیم صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
با آن همه لطف و مهربانی ترکی شیرازی : فصل اول - لطیفهنگاریها
شمارهٔ ۵۷ - نشان عاشقی
هوای عشق خوبانم برون از سر نخواهد شد هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۵
وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴ - در مدحت جغتای خان بن ارغون میرزا میفرماید
آمد برم سحرگه آن ترک سیمتن انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۶
دل بدادیم و جان نمیخواهیم جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۹
زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من