رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خداى، حَقَّ تُقاتِهِ بسزا پرهیزیدن از وى، وَ لا تَمُوتُنَّ و نمیرید شما، إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۰۲) مگر شما گردن نهادگان و مسلمانان.
فردوسی : جمشید
بخش ۲
یکی مرد بود اندر آن روزگار
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۰
حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو
اوحدی مراغه‌ای : منطق‌العشاق
شنیدن معشوق سخن عاشق
به دست قاصدی داد این حکایت
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۹۹
الهی تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان کردی و چشمه های مهر در سر ایشان روان کردی، تو پیدا و به پیدایی خود در هر دو گیتی نا پیدا کردی. ای نور دیدهٔ آشنایان و سُوز دل دوستان و سرور جان نزدیکان، همه تو بودی و تویی، تو نه دوری تا ترا جوینده نه غافل تا ترا پرسند، نه ترا جز بتو یابند. خداوندا یکبار این پردهٔ من از من بردار، و عیب هستی من از من وادار و مرا در دست کوشش مگُذار بار خدایا کردار از ما در میار و زبان ما از ما وادار.
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۱
چه دارد این صفات حاجت آیات
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۴
ای بنده بالای تو سرو آزاد
سعدی : غزلیات
غزل ۶۳۳
ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۲ - قصهٔ هلال کی بندهٔ مخلص بود خدای را صاحب بصیرت بی‌تقلید پنهان شده در بندگی مخلوقان جهت مصلحت نه از عجز چنانک لقمان و یوسف از روی ظاهر و غیر ایشان بندهٔ سایس بود امیری را و آن امیر مسلمان بود اما چشم بسته داند اعمی که مادری دارد لیک چونی بوهم در نارد اگر با این دانش تعظیم این مادر کند ممکن بود کی از عمی خلاص یابد کی اذا اراد الله به عبد خیرا فتح عینی قلبه لیبصره بهما الغیب این راه ز زندگی دل حاصل کن کین زندگی تن صفت حیوانست
چون شنیدی بعضی اوصاف بلال
امیر پازواری : چهاربیتی‌ها
شمارهٔ ۸۰
کی دونّه که سخنِ کی راستهْ یا وَلْ؟
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۶۰
یاد آن عهد که دل در خم گیسوی تو بود
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۷۰
چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست
شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴
از سوادالوجه فی الدارین اگر داری خبر
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۳۴
آمد آن حور و دست من بربست
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۶
جان سختی دلم را بیداد می شناسد
عطار نیشابوری : باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه
شمارهٔ ۱
پروانه به شمع گفت: ای در سر سوز
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۷
بنگر که اشک دامن ما چون گرفته است
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۳
مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۸
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
غزالی : رکن دوم - رکن معاملات
بخش ۷۸ - منکرات شاهراهها
آن است که ستون در شاهراه بنهند و دکان کنند چنان که راه تنگ شود و درخت کارند و قابول بیرون آرند، چنان که اگر کسی بر ستور بود در آنجا کوبد. و خروارهای بار بنهد و ستور ببندند و راه تنگ گردانند و این نشاید الا به قدر حاجت، چندانکه فرو گیرند و با خانه نقل کنند.