نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۹۹
این نکویان که بلای دل اهل نظرند نظام قاری : مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۱۰ - در بند کردن قباکه بایلچیکری آمده بود و غضب نمودن
سراسر سخنهای او باز راند ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۹۵ - دندان طمع
دندان طمع کن که شود درد تو درمان محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۳۴
آوردهاند کی شیخ روزی در نشابور با جمعی بسیار بکویی میرفتند، زنی پارۀ خاکستر از بام مینداخت، بعضی از آن بر جامۀ شیخ افتاد، شیخ از آن متأثر نگشت. جمع در اضطراب آمدند و خواستند کی حرکتی کنند با صاحب خانه. شیخ ما گفت آرام گیرید! کسی کی مستوجب آتش بود با او بخاکستر قناعت کنند، بسیار شکر واجب آید. جملۀ جمع را وقت خوش گشت و هیچ آزاری به کسی نرسانیدند و بسیار بگریستند. الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۲۷ - بی تابی شهربانو در خدمت امام و تسلی دادن حضرت او را
بیامد در آن لحظه با اشک وآه ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۳۶
فرو بارید طوفان بر سر من اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۵۹
شرمت بادا ازین تباهی کردن اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۳۹
مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند صفایی جندقی : قطعات و ماده تاریخها
۱۶- تاریخ مرگ ماماچه و مشاطه جندق در یک روز
از مردن ماماچه و مشاطه ی این مرز ساختار و قالبهای شعری : قالب های شعر کهن فارسی
دو بیتی
دو بیت است كه گاه مصراع سوم آن قافیه ندارد. این قالب صورت كامل شده شعر هجایی در عصر ساسانی است. درون مایه عاشقانه و عارفانه دارد و رایج ترین قالب در میان روستائیان است. باباطاهرعریان از معروف ترین شاعران دوبیتی گو به شمار می آید. دوبیتی وزنی خاص دارد و از این نظر با رباعی متفاوت است. به صحرا بنگرم، صحرا تَه وینم به دریا بنگرم دریا تَه وینم به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وینم جهان ملک خاتون : در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها
شمارهٔ ۱۴
تا چند فلک جامه غم می دوزد جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰
ای زگرد ماه مشگ آویخته رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۷
نه رسم دیر و نه آئین کعبه میدانی احمد شاملو : آیدا در آینه
خفتگان
به مناسبتِ بیستمین سالِ قیامِ دلیرانهی گتتوی شهرِ ورشو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲
صوفیان بردند از ره چشم جادوی ترا بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۴
نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴
دایم به خیال آن نگاریم مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
دل گر چه همه ساله جمالت خواهد باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۵
دو چشمم درد چشمانت بچیناد رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
وهُوَ زبدة الفصحاء المعاصرین آقا سید حسین. سیدی عزیز القدر و عالمی متشرح الصدر از اهل اصفهان بهشت نشان بود و مراتب علمی را در خدمت علمای معاصرین اکتساب نمود. از آغاز شباب پا در دایرهٔ اهل سخن نهاد وبدین واسطه به دربار خلافت مدار شاهنشاه صاحبقران و دارای معدلت نشان مغفور شتافت و به سبب اجتهاد در فنون شاعری مجتهد الشعرا لقب یافت. به تشریف و منشور سلطانی سرافراز شد. سالها در آن درگاه عرش اشتباه داد سخن داد و قفل بیان از درِ گنجینهٔ زبان گشاد. قصاید فصیحه و غزلیات ملیحه از مخزن خاطر شریف بیرون آورد و مشمول عنایات بی غایات خسروانه گردید و هم در عهد شباب در سنهٔ ۱۲۲۵ به روضهٔ رضوان خرامید. غرض، سیدی عالی گهر و شاعری ستوده سیر. به حسن خلق و حسن صورت محبوب القلوب خواص و عوام بود و در طرز سخن فنی مرغوب تتبع نمود. قصایدش مطبوع اهل آفاق وغزلیاتش نقل مجلس عشاق. پنج هزار بیت دیوان دارد. مثنوی به سیاق تحفة العراقین و املح از آن فرموده است. از اوست:
شمارهٔ ۹۹
این نکویان که بلای دل اهل نظرند نظام قاری : مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۱۰ - در بند کردن قباکه بایلچیکری آمده بود و غضب نمودن
سراسر سخنهای او باز راند ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۹۵ - دندان طمع
دندان طمع کن که شود درد تو درمان محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۳۴
آوردهاند کی شیخ روزی در نشابور با جمعی بسیار بکویی میرفتند، زنی پارۀ خاکستر از بام مینداخت، بعضی از آن بر جامۀ شیخ افتاد، شیخ از آن متأثر نگشت. جمع در اضطراب آمدند و خواستند کی حرکتی کنند با صاحب خانه. شیخ ما گفت آرام گیرید! کسی کی مستوجب آتش بود با او بخاکستر قناعت کنند، بسیار شکر واجب آید. جملۀ جمع را وقت خوش گشت و هیچ آزاری به کسی نرسانیدند و بسیار بگریستند. الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۲۷ - بی تابی شهربانو در خدمت امام و تسلی دادن حضرت او را
بیامد در آن لحظه با اشک وآه ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۳۶
فرو بارید طوفان بر سر من اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۵۹
شرمت بادا ازین تباهی کردن اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۳۹
مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند صفایی جندقی : قطعات و ماده تاریخها
۱۶- تاریخ مرگ ماماچه و مشاطه جندق در یک روز
از مردن ماماچه و مشاطه ی این مرز ساختار و قالبهای شعری : قالب های شعر کهن فارسی
دو بیتی
دو بیت است كه گاه مصراع سوم آن قافیه ندارد. این قالب صورت كامل شده شعر هجایی در عصر ساسانی است. درون مایه عاشقانه و عارفانه دارد و رایج ترین قالب در میان روستائیان است. باباطاهرعریان از معروف ترین شاعران دوبیتی گو به شمار می آید. دوبیتی وزنی خاص دارد و از این نظر با رباعی متفاوت است. به صحرا بنگرم، صحرا تَه وینم به دریا بنگرم دریا تَه وینم به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وینم جهان ملک خاتون : در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها
شمارهٔ ۱۴
تا چند فلک جامه غم می دوزد جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰
ای زگرد ماه مشگ آویخته رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۷
نه رسم دیر و نه آئین کعبه میدانی احمد شاملو : آیدا در آینه
خفتگان
به مناسبتِ بیستمین سالِ قیامِ دلیرانهی گتتوی شهرِ ورشو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲
صوفیان بردند از ره چشم جادوی ترا بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۴
نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴
دایم به خیال آن نگاریم مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
دل گر چه همه ساله جمالت خواهد باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۵
دو چشمم درد چشمانت بچیناد رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
وهُوَ زبدة الفصحاء المعاصرین آقا سید حسین. سیدی عزیز القدر و عالمی متشرح الصدر از اهل اصفهان بهشت نشان بود و مراتب علمی را در خدمت علمای معاصرین اکتساب نمود. از آغاز شباب پا در دایرهٔ اهل سخن نهاد وبدین واسطه به دربار خلافت مدار شاهنشاه صاحبقران و دارای معدلت نشان مغفور شتافت و به سبب اجتهاد در فنون شاعری مجتهد الشعرا لقب یافت. به تشریف و منشور سلطانی سرافراز شد. سالها در آن درگاه عرش اشتباه داد سخن داد و قفل بیان از درِ گنجینهٔ زبان گشاد. قصاید فصیحه و غزلیات ملیحه از مخزن خاطر شریف بیرون آورد و مشمول عنایات بی غایات خسروانه گردید و هم در عهد شباب در سنهٔ ۱۲۲۵ به روضهٔ رضوان خرامید. غرض، سیدی عالی گهر و شاعری ستوده سیر. به حسن خلق و حسن صورت محبوب القلوب خواص و عوام بود و در طرز سخن فنی مرغوب تتبع نمود. قصایدش مطبوع اهل آفاق وغزلیاتش نقل مجلس عشاق. پنج هزار بیت دیوان دارد. مثنوی به سیاق تحفة العراقین و املح از آن فرموده است. از اوست: