عطار نیشابوری : بخش بیست و یکم
الحكایة و التمثیل
در رهی داود طائی بی قرار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰
با عشق روان شد از عدم مرکب ما اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۲
بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۴
نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۳
من و دیوانهخو طفلی که هر جا سر کند بازی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۳
من که مست جام عشقم از ازل سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۵ - در بیان آنکه عالی همت آنکس است که بخدا مشغول شود و خود را فراموش نکند چنانکه خودی او نماند هستی حق هستی او شود چنانکه گوید «کی بود ما ز ما جدا مانده*من و تو رفته و خدا مانده» و دون همت آن کس است که بخودی خود مغرور شود و بدین قدر هستی قانع گردد. همچنانکه طفل خرد را اگر صد سراسب ببخشند شاد نشود و بمرغکی شادمان گردد و در تقریر آنکه عمر را بهائیست که اگر خانه های پر زر بدهی یک ساعت عمر نتوانی خریدن که الیواقیت تشتری بالمواقیت و المواقیت لاتشتری بالیواقیت. اینچنین عمر را بی عوض ضایع میکنی بنگر که در آخر چه حسرتها خواهی خوردن.
کودک از مرغکی شود دلشاد مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۶
یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر طغرل احراری : مخمسات
شمارهٔ ۵ - بر غزل کمال خجندی
چند تیغ ظلم را از کشتنم خونین کنی کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۲
غنچه یکی ز جمله خونین دلان تو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲
دل بسته بزلف یار بادا اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۴
واین الاثافی و این الطلال سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۸۷ - در مدح وزیر شاه
وزیر شاه بدیدار پهلوان بر غوش جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱۸
ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳
کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
عشق تو بلند و صبر من پست چرا همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۶
به یک کرشمه توانی که کار ما سازی ایرج میرزا : مثنوی ها
سوءِ ظَنّ
نمی دانم چرا حَتم است و واجب اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۵
همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳
طریق مدرسه و رسم خانقاه مپرس
الحكایة و التمثیل
در رهی داود طائی بی قرار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰
با عشق روان شد از عدم مرکب ما اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۲
بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۴
نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۳
من و دیوانهخو طفلی که هر جا سر کند بازی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۳
من که مست جام عشقم از ازل سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۵ - در بیان آنکه عالی همت آنکس است که بخدا مشغول شود و خود را فراموش نکند چنانکه خودی او نماند هستی حق هستی او شود چنانکه گوید «کی بود ما ز ما جدا مانده*من و تو رفته و خدا مانده» و دون همت آن کس است که بخودی خود مغرور شود و بدین قدر هستی قانع گردد. همچنانکه طفل خرد را اگر صد سراسب ببخشند شاد نشود و بمرغکی شادمان گردد و در تقریر آنکه عمر را بهائیست که اگر خانه های پر زر بدهی یک ساعت عمر نتوانی خریدن که الیواقیت تشتری بالمواقیت و المواقیت لاتشتری بالیواقیت. اینچنین عمر را بی عوض ضایع میکنی بنگر که در آخر چه حسرتها خواهی خوردن.
کودک از مرغکی شود دلشاد مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۶
یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر طغرل احراری : مخمسات
شمارهٔ ۵ - بر غزل کمال خجندی
چند تیغ ظلم را از کشتنم خونین کنی کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۲
غنچه یکی ز جمله خونین دلان تو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲
دل بسته بزلف یار بادا اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۴
واین الاثافی و این الطلال سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۸۷ - در مدح وزیر شاه
وزیر شاه بدیدار پهلوان بر غوش جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱۸
ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳
کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
عشق تو بلند و صبر من پست چرا همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۶
به یک کرشمه توانی که کار ما سازی ایرج میرزا : مثنوی ها
سوءِ ظَنّ
نمی دانم چرا حَتم است و واجب اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۵
همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳
طریق مدرسه و رسم خانقاه مپرس