جامی : سبحةالابرار
بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن
پیش ازان کایدت این واقعه پیش عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۷۲ - ایضاً در مدح سلطان محمود
چو جای داد بود پادشاه دادگری فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
افسون
دلم را چشم و ابرویی نبرده ست جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۷
ساقی بده به باده خلاصم ز چنگ غم خیام : راز آفرینش [ ۱۵-۱]
رباعی ۱۳
* آنان که ز پیش رفتهاند ای ساقی، قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۹
خون میچکد از دیده ز نظاره داغم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۷
دل شوریده را تمنا تو هاتف اصفهانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴
غم عشق نکویان چون کند در سینهای منزل عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ذالنون مصری رحمة الله علیه
آن پیشوای اهل ملامت، آن شمع جمع قیامت، آن برهان مرتبت و تجرید، آن سلطان معرفت و توحید، آن حجةالفقر فخری - قطب وقت - ذوالنون مصری رحمة الله علیه، از ملوکان طریقت بود، و سالک راه بلا و ملامت بود. در اسرار و توحید نظر عظیم دقیق داشت، و روشی کامل و ریاضات و کرامات وافر. بیشتر اهل مصر او را زندیق خواندندی، باز بعضی در کار او متحیر بودندی. تازنده بود همه منکر او بودند و تا بمرد کس واقف نشد بر حال او، از بس که خود را پوشِیده نمود. و سبب توبه او آن بود که او را نشان دادند که به فلان جای زاهدی است. گفت: قصد زیارت او کردم. او را دیدم، خویشتن را از درختی آویخته و میگفت: ای تن! مساعدت کن با من به طاعت، و اگر نه همچنین بدارمت تا از گرسنگی بمیری. عینالقضات همدانی : تمهیدات
تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
ای عزیزاین حدیث را گوش دار که مصطفی- علیه السلام- گفت: «مَنْ عَشِقَ وَعَفَّ ثُمَّ کَتَمَ فماتَ ماتَ شهیداً». هرکه عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد. اندر این تمهید عالم عشق را خواهیم گسترانید هرچند که میکوشم که از عشق درگذرم، عشق مرا شیفته و سرگردان میدارد؛ و با این همه او غالب میشود و من مغلوب. با عشق کی توانم کوشید؟! محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۳۲
شیخ گفت حجاب میان بنده و خدای آسمان و زمین نیست و عرش و کرسی نیست پنداشت و منی تو حجابست،از میان برگیر بخدای رسیدی. مولوی : دفتر اول
بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را
او وزیری داشت گبر و عشوهده مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا؟ خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر
فلک کژروتر است از خط ترسا احمد شاملو : آیدا در آینه
آیدا در آینه
لبانت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷
به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰
آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزاج فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۷۰ - سؤال
دگر گفتش بگو کاین چرخ دوار هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی حقیقة النّفس و معنی الهوی
بدان که نفس از روی لغت وجودُ الشّیء باشد و حقیقتُه و ذاتُه، و اندر جریان عادات و عبارات مردمان محتمل است مر معانی بسیار را بر اختلاف یکدیگر، استعمال کنند به معانی متضاد.
بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن
پیش ازان کایدت این واقعه پیش عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۷۲ - ایضاً در مدح سلطان محمود
چو جای داد بود پادشاه دادگری فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
افسون
دلم را چشم و ابرویی نبرده ست جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۷
ساقی بده به باده خلاصم ز چنگ غم خیام : راز آفرینش [ ۱۵-۱]
رباعی ۱۳
* آنان که ز پیش رفتهاند ای ساقی، قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۹
خون میچکد از دیده ز نظاره داغم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۷
دل شوریده را تمنا تو هاتف اصفهانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴
غم عشق نکویان چون کند در سینهای منزل عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ذالنون مصری رحمة الله علیه
آن پیشوای اهل ملامت، آن شمع جمع قیامت، آن برهان مرتبت و تجرید، آن سلطان معرفت و توحید، آن حجةالفقر فخری - قطب وقت - ذوالنون مصری رحمة الله علیه، از ملوکان طریقت بود، و سالک راه بلا و ملامت بود. در اسرار و توحید نظر عظیم دقیق داشت، و روشی کامل و ریاضات و کرامات وافر. بیشتر اهل مصر او را زندیق خواندندی، باز بعضی در کار او متحیر بودندی. تازنده بود همه منکر او بودند و تا بمرد کس واقف نشد بر حال او، از بس که خود را پوشِیده نمود. و سبب توبه او آن بود که او را نشان دادند که به فلان جای زاهدی است. گفت: قصد زیارت او کردم. او را دیدم، خویشتن را از درختی آویخته و میگفت: ای تن! مساعدت کن با من به طاعت، و اگر نه همچنین بدارمت تا از گرسنگی بمیری. عینالقضات همدانی : تمهیدات
تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
ای عزیزاین حدیث را گوش دار که مصطفی- علیه السلام- گفت: «مَنْ عَشِقَ وَعَفَّ ثُمَّ کَتَمَ فماتَ ماتَ شهیداً». هرکه عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد. اندر این تمهید عالم عشق را خواهیم گسترانید هرچند که میکوشم که از عشق درگذرم، عشق مرا شیفته و سرگردان میدارد؛ و با این همه او غالب میشود و من مغلوب. با عشق کی توانم کوشید؟! محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۳۲
شیخ گفت حجاب میان بنده و خدای آسمان و زمین نیست و عرش و کرسی نیست پنداشت و منی تو حجابست،از میان برگیر بخدای رسیدی. مولوی : دفتر اول
بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را
او وزیری داشت گبر و عشوهده مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا؟ خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر
فلک کژروتر است از خط ترسا احمد شاملو : آیدا در آینه
آیدا در آینه
لبانت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷
به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰
آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزاج فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۷۰ - سؤال
دگر گفتش بگو کاین چرخ دوار هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی حقیقة النّفس و معنی الهوی
بدان که نفس از روی لغت وجودُ الشّیء باشد و حقیقتُه و ذاتُه، و اندر جریان عادات و عبارات مردمان محتمل است مر معانی بسیار را بر اختلاف یکدیگر، استعمال کنند به معانی متضاد.