عبارات مورد جستجو در ۴۰۶۰ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۱۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۲۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۴۷
تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندیدم
چون شد نشانه پیدا، تیر و کمان ندیدم
صد ره نظاره کردم بر هر درخت این باغ
یک مرغ شادمانی، در آشیان ندیدم
گل چین ز جبهه می ریخت، غنچه گره ز ابرو
برگ شکفته رویی از این و آن ندیدم
در عشق صرف کردم این عمر بی بها را
غیر از بهانه جویی از گلرخان ندیدم
گفتی که می رود آب در جویبار قسمت
من غیر رود گریه، آب روان ندیدم
ظلمات قسمتم کرد همسفره سکندر
او بوی آب نشنید، من روی نان ندیدم
چون شد نشانه پیدا، تیر و کمان ندیدم
صد ره نظاره کردم بر هر درخت این باغ
یک مرغ شادمانی، در آشیان ندیدم
گل چین ز جبهه می ریخت، غنچه گره ز ابرو
برگ شکفته رویی از این و آن ندیدم
در عشق صرف کردم این عمر بی بها را
غیر از بهانه جویی از گلرخان ندیدم
گفتی که می رود آب در جویبار قسمت
من غیر رود گریه، آب روان ندیدم
ظلمات قسمتم کرد همسفره سکندر
او بوی آب نشنید، من روی نان ندیدم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۴۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۶۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۶۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۱۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۹
در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟
آشفته دماغی به پریشانی من کو؟
در غمکده دهر، غم افتاده فراوان
لیکن چو غم بی سروسامانی من کو؟
در مصر، عزیزان وطن رانکند یاد
بویی ز وفا با مه کنعانی من کو؟
مهمان خودم کرد قضا، لیک به خواری
جز دامن من، سفره مهمانی من کو؟
گفتی که پریشان شده ای نیست چو زلفم
با زلف تو، سامان پریشانی من کو؟
آشفته دماغی به پریشانی من کو؟
در غمکده دهر، غم افتاده فراوان
لیکن چو غم بی سروسامانی من کو؟
در مصر، عزیزان وطن رانکند یاد
بویی ز وفا با مه کنعانی من کو؟
مهمان خودم کرد قضا، لیک به خواری
جز دامن من، سفره مهمانی من کو؟
گفتی که پریشان شده ای نیست چو زلفم
با زلف تو، سامان پریشانی من کو؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۴