عبارات مورد جستجو در ۲۰۷۳ گوهر پیدا شد:
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۸
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۹
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۳۸
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۴۳
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۶
چو نیست در سخن خویش فتح باب مرا
هزار حرف به دل مانده چون کتاب مرا
چنین که چرخ، سحرخیز سردمهری شد
عجب که گرم شود تن به آفتاب مرا
به جوی باغ فتادم، ولی ز بی قدری
چو عکس شاخ درختان نبرد آب مرا
به یاد او چو کنم گریه در سرمستی
چکد به جامه ی بی طاقتی گلاب مرا
چو شمع، بود ز بیداری ام صبا گلچین
نسیم نرگس او کرد مست خواب مرا
به آبروی که خاکم قبول خواهد کرد؟
اگر کسی ندهد غسل در شراب مرا
هزار حرف به دل مانده چون کتاب مرا
چنین که چرخ، سحرخیز سردمهری شد
عجب که گرم شود تن به آفتاب مرا
به جوی باغ فتادم، ولی ز بی قدری
چو عکس شاخ درختان نبرد آب مرا
به یاد او چو کنم گریه در سرمستی
چکد به جامه ی بی طاقتی گلاب مرا
چو شمع، بود ز بیداری ام صبا گلچین
نسیم نرگس او کرد مست خواب مرا
به آبروی که خاکم قبول خواهد کرد؟
اگر کسی ندهد غسل در شراب مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸
از باده پس نیامد، رنگ پریده ما
برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت
گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما
کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد
پیوند سرو گردید، شاخ بریده ما
در عاشقی نداریم رنگی ز سرخ رویی
ماند به شبنم گل، در خون تپیده ما
بر کشتزار امید، یک جو نمی نشیند
صد کوه اگر بغلتد،از آب دیده ما
طغرا ز ما بیاموز، طرز غریب گویی
هم در غزل نگه کن، هم در قصیده ما
برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت
گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما
کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد
پیوند سرو گردید، شاخ بریده ما
در عاشقی نداریم رنگی ز سرخ رویی
ماند به شبنم گل، در خون تپیده ما
بر کشتزار امید، یک جو نمی نشیند
صد کوه اگر بغلتد،از آب دیده ما
طغرا ز ما بیاموز، طرز غریب گویی
هم در غزل نگه کن، هم در قصیده ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱
کو دم گرمی که سوزد پنبه گوش مرا
شور هشیاری چشاند مغز بیهوش مرا
یاد ایامی که در دولتسرای می فروش
افسری بود از سبوی می، سر دوش مرا
شب که با روی بهارافشان درآمد در بغل
بهتر از صد باغ و بستان کرد آغوش مرا
در گلستان خواندن رویت،سرانگشت ادب
کرد نیلوفر ز مالش، لاله گوش مرا
تا شدم همسنگ طغرا در ترازوی غمت
با جنون صرف می سنجد خرد، هوش مرا
شور هشیاری چشاند مغز بیهوش مرا
یاد ایامی که در دولتسرای می فروش
افسری بود از سبوی می، سر دوش مرا
شب که با روی بهارافشان درآمد در بغل
بهتر از صد باغ و بستان کرد آغوش مرا
در گلستان خواندن رویت،سرانگشت ادب
کرد نیلوفر ز مالش، لاله گوش مرا
تا شدم همسنگ طغرا در ترازوی غمت
با جنون صرف می سنجد خرد، هوش مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۶
بس که از جوی صفا، شاداب می بینم ترا
همچو عکس شاخ گل در آب می بینم ترا
گر شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
از فروغ چهره در مهتاب می بینم ترا
شبنم بر برگ سوسن خفته می آید به یاد
تکیه چون بر بستر سنجاب می بینم ترا
ساده لوحی بین که دارم از تو چشم دوستی
من که دشمن پرور احباب می بینم ترا
ناز کمتر کن که من در کامجویی قانعم
بس بود، یک بار اگر درخواب می بینم ترا
گریه می آید مرا بر حال طغرا همچو شمع
هر کجا با خوی آتش تاب می بینم ترا
همچو عکس شاخ گل در آب می بینم ترا
گر شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
از فروغ چهره در مهتاب می بینم ترا
شبنم بر برگ سوسن خفته می آید به یاد
تکیه چون بر بستر سنجاب می بینم ترا
ساده لوحی بین که دارم از تو چشم دوستی
من که دشمن پرور احباب می بینم ترا
ناز کمتر کن که من در کامجویی قانعم
بس بود، یک بار اگر درخواب می بینم ترا
گریه می آید مرا بر حال طغرا همچو شمع
هر کجا با خوی آتش تاب می بینم ترا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸