جامی : سبحةالابرار
بخش ۷۷ - حکایت یوسف و زلیخا که پرده پوشی زلیخا پرده گشای دیده یوسف آمد تا حق را ناظر خود یافت و از نظر زلیخا روی بتافت
چون زلیخا ز مه کنعانی اقبال لاهوری : زبور عجم
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است احمد شاملو : باغ آینه
تاشک
بُنبستِ سربهزیر صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۷
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۰
به صدر صفحه ی دولت کجا رسد اصحاب قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۹
همه دردست درین واقعه، پس درمان چیست؟ سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷
روی خوبت نهان چه خواهی کرد شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲
نعمت الله است دائم با خدا ایرج میرزا : مربّع ترکیب
شمارۀ ۲
قوام السلطنه به پیشکار داخلی خود میرزا قاسم خان گوید: جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۰
رخسار توأم ماه تمامست به چشم سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
تا مرا آن ماه تابان دوستست فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۸۳
دل آواره را در کوی خود آواره تر کردی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۶۵
میر خرابات تویی ای نگار سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت عابد و استخوان پوسیده
شنیدم که یک بار در حلهای عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۶
ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱۳
بگو به گوش کسانی که نور چشم منند امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۹۶
دل بدین و بدو نخواهم داد قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش شاهنشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکهگوید
فرو بگرفته گیتی را به باغ و راغ وکوه و در رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الایة مردودان حضرت را میگوید، و مطرودان قطیعت را که: اگر ما فریشتگان آسمان را ازین مقرّبان و کروبیان، و سفره و بر ره، و رقباء قضا و قدر و امناء درگاه عزّت بزمین فرستیم، تا آن مهجوران را بما دعوت کنند، و از ما خبر دهند، و مردگان زمین را حشر کنیم، تا بر درگاه ما ارشاد کنند، و جمله حیوانات و جمادات و اعیان و اجرام مخلوقات، و صورت ذات مقدرات، و آحاد و افراد معلومات، همه را منطبق گردانیم، و بایشان فرستیم، تا آیت الهیت ما و اعلام ربوبیت ما بر ایشان عرضه کنند، و هر چه خبر بود همه ببینند و بدانند تا من که خداوندم نخواهم، و ایشان را راه ننمایم، ایمان نیارند، و راه بشناخت ما نبرند. مشتى خاک را چه رسد که حدیث قدم کند اگر نه عنایت قدیم و خواست آن کریم بود! سعدی : باب نهم در توبه و راه صواب
حکایت در معنی ادراک پیش از فوت
شبی خوابم اندر بیابان فید
بخش ۷۷ - حکایت یوسف و زلیخا که پرده پوشی زلیخا پرده گشای دیده یوسف آمد تا حق را ناظر خود یافت و از نظر زلیخا روی بتافت
چون زلیخا ز مه کنعانی اقبال لاهوری : زبور عجم
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است احمد شاملو : باغ آینه
تاشک
بُنبستِ سربهزیر صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۷
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۰
به صدر صفحه ی دولت کجا رسد اصحاب قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۹
همه دردست درین واقعه، پس درمان چیست؟ سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷
روی خوبت نهان چه خواهی کرد شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲
نعمت الله است دائم با خدا ایرج میرزا : مربّع ترکیب
شمارۀ ۲
قوام السلطنه به پیشکار داخلی خود میرزا قاسم خان گوید: جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۰
رخسار توأم ماه تمامست به چشم سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
تا مرا آن ماه تابان دوستست فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۸۳
دل آواره را در کوی خود آواره تر کردی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۶۵
میر خرابات تویی ای نگار سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت عابد و استخوان پوسیده
شنیدم که یک بار در حلهای عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۶
ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱۳
بگو به گوش کسانی که نور چشم منند امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۹۶
دل بدین و بدو نخواهم داد قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش شاهنشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکهگوید
فرو بگرفته گیتی را به باغ و راغ وکوه و در رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الایة مردودان حضرت را میگوید، و مطرودان قطیعت را که: اگر ما فریشتگان آسمان را ازین مقرّبان و کروبیان، و سفره و بر ره، و رقباء قضا و قدر و امناء درگاه عزّت بزمین فرستیم، تا آن مهجوران را بما دعوت کنند، و از ما خبر دهند، و مردگان زمین را حشر کنیم، تا بر درگاه ما ارشاد کنند، و جمله حیوانات و جمادات و اعیان و اجرام مخلوقات، و صورت ذات مقدرات، و آحاد و افراد معلومات، همه را منطبق گردانیم، و بایشان فرستیم، تا آیت الهیت ما و اعلام ربوبیت ما بر ایشان عرضه کنند، و هر چه خبر بود همه ببینند و بدانند تا من که خداوندم نخواهم، و ایشان را راه ننمایم، ایمان نیارند، و راه بشناخت ما نبرند. مشتى خاک را چه رسد که حدیث قدم کند اگر نه عنایت قدیم و خواست آن کریم بود! سعدی : باب نهم در توبه و راه صواب
حکایت در معنی ادراک پیش از فوت
شبی خوابم اندر بیابان فید