خیام : درد زندگی [۲۵-۱۶]
رباعی ۱۹
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم،
حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۰
از پرتو عکس رخت، افتاده بر طرف چمن
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣٢٨
کار چون سخت گشت بر بنده
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲۹
می گذری که سینه را وقف هوای خود کنی
مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن
دین نه آن بازی‌ست کو از شه گریخت
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨٨٣
هر که در عالم رندی قدمی رفته بود
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳
جستجوی جان جانان کن که جان پیداست کیست
سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۱۴
موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده گفت ای موسی دعا کن تا خدا عزّوجلّ مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده گفت این چه حالتست؟ گفتند خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته اکنون به قصاص فرموده‌اند
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۸
هر جمیلی که بدیدیم بدو یار شدیم
صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۲
سلطان نفس خود شو و مالک رقاب باش
مولوی : دفتر پنجم
بخش ۲۸ - در بیان قول رسول علیه‌السلام لا رهبانیة فی‌الاسلام
بر مکن پر را و دل بر کن ازو
ابوالحسن فراهانی : قصاید
شمارهٔ ۱۷
شد چنان گرم جهان ز آمدن تابستان
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۲۰ - پیدا کردن آن که کفران هر نعمتی آن باشد
بدان که صرف کردن نعمت خدای تعالی در محبوب خدای شکر است و در مکروه کفران است، و محبوب از مکروه به تفصیل تمام جز به شرط نتوان دانست، پس شرط آن است که نعمت در طاعت صرف کند چنان که فرمان است. اما اهل بصیرت را راهی است که در آن حکمت کارها به نظر و استدلال و بر سبیل الهام بشناسند. چه ممکن است که کسی بشناسد که حکمت در آفرینش میغ باران است و در آفرینش باران نبات است و در آفرینش نبات غذای جانوران است و حکمت در آفرینش آفتاب پدید آمدن شب و روز است تا شب سکون را بود و روز معیشت را.
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۶
این چه شمع است که در مجلس مستان برپاست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۸
از حال من نگار مرا گر خبر شود
ابوالفضل بیهقی : مجلد هفتم
بخش ۴۱ - قصیدهٔ سوم اسکافی
ایضا له‌
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۳۰
سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۵
شاهی که بود نرم دل و آهسته
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
خورشید ازل سیم ماه شعبان
غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۰ - سنتهای روزه نیز شش است
تاخیر سخور و تعجیل افطار به خرما یا به آب، و مسواک دست به داشتن پس از زوال و سخاوت کردن به صدقه و طعام دادن و قرآن بسیار خواندن و اعتکاف گرفتن خاصه در دهه بازپسین که شب قدر در اوست و رسول (ص) در این ده روزه جامه خواب درنوشتی و ازاز بر بستی عبادت را و از اهل بیت او هیچ نیاسودندی از عبادت، و شب قدر، یا بیست و یکم است یا بیست و سه یا بیست و پنج یا بیست و هفت و این ممکن تر است و اولیتر آن بود که اعتکاف در این ده روز پیوسته دارد و اگر نذر کرده است که پیوسته دارد، لازم بود که جز به قضای حاجت بیرون نیاید، و آن قدر که وضو کند در خانه بیش نایستد، اگر به نماز جنازه یا به عیادت بیماری یا به گواهی یا به تجدید طهارتی بیرون آید، اعتکاف بریده شود و از دست شستن و نان خوردن و خفتن در مسجد باکی نباشد و هرگه که باز آید از قضای حجت، باید که نیت تازه کند.