مولوی : دفتر اول
بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
بود بقالی و وی را طوطی‌یی
نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية </strong> وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ
ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۶۱ - ابوعلیّ بن الکاتب
و از ایشان بود ابوعلیّ بن الکاتب نام وی الحسن بن احمد صحبت ابوعلی رودباری و ابوبکر مصری و پیران دیگر کرده بود و بزرگ بود اندر حال خویش و وفاة او اندر سنه نیّف و اربعین و ثلثمایه بود.
نیر تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱
قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است
ادیب الممالک : قصاید
شمارهٔ ۹۶ - مطلع ثانی
که ای سفینه دستت خزینه آمال
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۹
در ده شراب کهنه که آمد بهار نو
هجویری : باب المحبّة و ما یتعلّق بها
فصل
و از مشایخ متصوّفه بوده‌اند که زکات بستده‌اند، و کس بوده است که نستده است؛ از آن‌چه فقرشان به اختیار بوده است نستده‌اند که: «چون مال جمع نکنیم تا زکات نباید داد از ارباب دنیا هم نستانیم تایدشان علیا نباشد و از آنِ ما سُفلی.» و آن که اندر فقر مضطر بوده‌اند بستده‌اند نه مر بایستِ خود را، بل آن خواسته‌اند تا فریضه‌ای از گردن برادر مسلمانی بردارند. چون نیست این بود ید علیا این بود نه آن اگر دست دهنده علیا بودی و دست ستاننده سفلی باطل بودی؛ لقوله، تعالی: «ویَأخُذُ الصّدقاتِ (۱۰۴/التّوبه)»، و بایستی تا زکات دهنده فاضل تر بودی از ستاننده و این اعتقاد عین ضلالت بود. پس ید علیا آن باشد که چیزی به حکم وجوب آن از برادر مسلمان بستاند تا بار آن ازگردن آن کس بردارد و درویشان دنیایی نی‌اند که ایشان عقبایی‌اند.
رشیدالدین میبدی : ۱۹- سورة مریم- مکیّة
۳ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ» یوم الحسرة یوم القیامة سبق لقوم الشقاوة من غیر ان یرتکبوا معصیة، و لآخرین السعادة قبل ان یقترفوا حسنة. روز حسرت روز اول است در عهد ازل، که حکم کردند و قضا راندند و هر کس را آنچه سزاى وى بود دادند، رانده بى‏جرم و جریمت، نواخته بى وسیلت طاعت. یکى را خلعت رفعت دوختند و میل نه.
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۷
غمزه‌ات خونریزتر یا دیدهٔ خونبار من
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۰
چون وانمی‌کنی گرهی، خود گره مشو
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
ای نرگست به خلق در فتنه بازکن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۷۷
کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
ای دوست بیا لختی ترک می و ساغرکن
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۳
منم که عشق بتانم نموده پیر و کهن
مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰۸ - سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
ماجرای شمع با پروانه تو
امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه
بیا که پیر مغان در سبو شراب انداخت
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۳۹ - حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
پیرمردی پیشش آمد با عصا
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۲۴۶
آه به من می‌رسد ز سختی و رنج
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۸۲
وقت آنست که بر سبزه مقامی بکنیم