رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۵۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ تباه مکنید صدقه‏هاى خویش بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ بسپاس بر نهادن و رنج نمودن کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ چون کسى که نفقت میکند مال خویش رِئاءَ النَّاسِ بر دیدار مردمان وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ناگرویده بخداى و بروز رستاخیز فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ نمون وى همچون نمون سنگى خاره نرم عَلَیْهِ تُرابٌ که بر آن سنگ خاک خشک بود فَأَصابَهُ وابِلٌ بآن رسید بارانى سخت فَتَرَکَهُ صَلْداً آن را گذاشت تهى پاک لا یَقْدِرُونَ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ مِمَّا کَسَبُوا که هیچیز نتوانند که از آن با دست آرند وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (۲۶۴) و اللَّه یارى ده گروه ناگرویدگان نیست.
نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
من نه آنم که دل آزرده ز بیداد شوم
نظام قاری : قصاید
شمارهٔ ۶ - در میدان آمدن و حرب کردن
یکی ز لشکر موئینه تیغ تیز بکف
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۹۲
امید عافیت آنگه بود موافق عقل
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
ایزد چو بزرگ شهریاری نکند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۱
این بهشت از آشنای او طلب
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۸
هر دم از خویشتن آهنگ رمیدن داری
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۲۴
نیت قرآن بستم طوف کوی جانان را
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
بهار است و از اشکم گل به دامن میکند صحرا
اوحدی مراغه‌ای : منطق‌العشاق
حکایت
به گل گفتند: بلبل بس حقیرست
انوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در مدح خاتون معظم صفوةالدین مریم گوید
هرچه زاب و آتش و خاک و هوای عالمست
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
بیت
سزای رنجبر گلشن امید، بس است
الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۱۰ - در شرح حال خویش و ستایش امام عصر اروا حنا فداه
به ماهی سیه بردم شب و روز رنج
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۴۴
یکی شاه بدنام او بخسلوس
رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، میفرماید: اى شما که ایمان آوردید و رسالت پیغامبر قبول کردید و سر بر خط فرمان نهادید و بوفاى عهد روز میثاق باز آمدید، نعمتى که بر شما ریختم هم از روى ظاهر و هم از روى باطن حقّ آن بشناسید و شکر آن بگزارید هم بزبان هم بتن و هم بدل. شکر زبان آنست که پیوسته خداى را یاد میکند و زبان خود بذکر وى تر میدارد و چون نعمتى بر وى تازه میگردد الحمد للَّه میگوید. رسول (ص) یکى را گفت: چگونه‏اى؟ جواب داد که بخیر.
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵
خبر شوق مرا هر که به یاران ببرد
یغمای جندقی : بخش سوم
شمارهٔ ۱۳ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته
اسمعیل پیمان سرکار میرزا حبیب الله را با پاک یزدان هرآینه شنیده خواهی بود، به خدا سوگند اگر پای دارد و رای گمارد، که به دولت استغنا هست و بود فرماید، و زیان... و ارتشا و سبوقه و حقوق قلم و قدم ومانند این مایه اخذ و جر و ریع و فزایش، که دستاربندان خود پسندش مداخل و به افتاد خوانند سود شناسد، از چارسوی کیهان دولت و گشایشی بی زوال در وی روی خواهد کرد، و بر هر جانب توجه گمارد نخستین گامش پای طلب بر گنج شایگان فرو خواهد شد، چون از او گشتی همه چیز از تو گشت. یکی منم که با پاسداری این غنا و بی نیازی را که بن افکند و بنیاد نهاد به حشمت توحید و دولت قناعت افزون از آنچه دوستان در چنبر قیاس آرند و دشمنان از تصور آن هراس، املاک مورث و مکتسب خویشتن را بی امید پاداش و پندار تلافی و اندیشه ثواب بر او خواهم افشاند. چنانکه خدای نکرده در پای برد و کیش و یاسای بی مغزان پوست بوی را آئین و پیشوا فرماید از همه چیز وی تبرا خواهم جست و به اعدا و بدخواهان او تولا خواهم نمود: عهد او را باد یزدان پاسدار، بخوان و به احمد فرست.
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۹۸ - مدح قاضی حمیدالدین
با جلال تو ای حمیدالدین
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۰۱
بس که بیرون و درونم همگی دوست گرفت
اوحدالدین کرمانی : رباعیات الحاقی
شمارهٔ ۱۱
ابواب ملاقات اگر مسدود است