اسدی توسی : گرشاسپ‌نامه
نامه گرشاسب به خاقان
چـــــــــــو در کشورش پهلوان سپاه
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٧۶
خلعت شاه جهان بر شهریار شرق و غرب
جامی : لیلی و مجنون
بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
لیلی چو به عزم خانه برخاست
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
درویشلیک
دیل ایله درویشلیک اولماز,حالی گرک یول اهلی‌نین
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۸۴
خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
نفسین دینلینین
سؤزونو بیر سؤیلینین
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۲
رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
اعرابلر
رخلرون مصحف، نیگارا! خط لرون اعرابلر
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۹
شب‌که شد جوش فغانم همنوای عندلیب
مولوی : دفتر سوم
بخش ۶۱ - بیمار شدن فرعون هم به وهم از تعظیم خلقان
سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
مولوی : دفتر سوم
بخش ۶۰ - در وهم افکندن کودکان اوستاد را
روز گشت و آمدند آن کودکان
قطران تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۲ - در مدح ابوالمظفر فضلون و شکایت از درد نقرس
هرکه زو دیده بود یزدان بی فرمانی
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۸
در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل زند
مهدی اخوان ثالث : از این اوستا
مرد و مرکب
گفت راوی: راه از این دو روند آسود
سهراب سپهری : آوار آفتاب
سایبان آرامش ما، ماییم
در هوای دو گانگی ، تازگی چهره ها پژمرد.
ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۳ - نامهٔ بوالمظفر جُمَحی
و درین بقیّت ماه رمضان هر روزی بلکه هر ساعتی خبری موحش‌ رسیدی، تا نامه صاحب برید نشابور رسید بو المظفّر جمحی نبشته بود که «بنده متواری‌ شده است و در سمجی‌ میباشد. و چون خبر رسید بنشابور که حاجب بزرگ را با لشکر منصور چنان واقعه‌یی افتاده است در ساعت سوری زندان عرض کرد، تنی چند را گردن زدند و دیگران را دست بازداشتند، و وی با بو سهل حمدوی بتعجیل برفت، و بروستای بست‌ رفتند. و هر کسی از لشکر ما که در شهر بودند بدیشان پیوستند و برفتند و معلوم نگشت که قصد کجا دارند و بنده را ممکن نشد با ایشان رفتن، که سوری بخون بنده تشنه است، از جان خود بترسید و اینجا پنهان شد، جایی استوار و پوشیده، و هر جایی کسان گماشت آوردن اخبار را تا خود پس ازین چه رود و حالها بر چه قرار گیرد. چنانکه دست دهد، قاصدان فرستد و اخبار باز نماید و آنچه مهم‌تر باشد بمعمّا بوزیر فرستد تا بر رای عالی عرضه کند.»
امامی هروی : مقطعات
شمارهٔ ۴
کافی دین و دولت ای صدری
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
مئهمان گؤردوم
یئنه مئهمان گؤردوم, کؤنلوم شاد اولدو
احمد شاملو : مرثیه‌های خاک
تمثیل
به پوران صلح‌کل و سیروس طاهباز
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۲۷
دیدۀ بینای عاشق در این نشأة معرفتست اگر کاملست کامل و اگر ناقص است ناقص و درد دل ازاینست که کمال و نقصان به نسبت است و در این نشأة بینائی معرفتست در نشأة آخری معرفت بینائی شود. ماکانَتِ الیومَ مَعرِفَتُهُ اِنْقَلَبَتْ غَداًرؤُیتُهُ هرگز این بینائی نبود آن بینائی نبود و من کان فی هذِهِ اَعْمی فَهُوَ فی الْاخِرةِ اَعْمی وَاَضَلُ سَبیلا. یکی از رفقای خود که در معرفت نشانی داشت در واقعه بدیدم قوت باصرۀ او چون ضعیفی از آن جا پرسیدمش گفت مِنْ قِلّةِ الْمَعرِفَةِ مِنْ قِلَّةِ المَعْرِفَةِ آه و هزار آه آن را که امروز او را به بی کیفی شناسد فرداش چون بیند و چون بشناسد.