حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۸
لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۵
یارب آن روی است یا قرص قمر خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۶۲
الهی از کَرَم تو همین چشم داریم و از لطف تو همین گوش داریم. بیامُرز ما را که بس آلوده ایم به کردار خویش. بس درمانده ایم به وقت خویش، بس مغروریم به پندار خویش، بس محبوسیم در سرای خویش. باز خوان ما را به کَرم خویش، بازده ما را به احسان خویش. خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۰
زان پیش که بر سرت شبیخون آرند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶۲
قومی که بر براق بصیرت سفر کنند صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۴ - و ایضا له
سحر به خاطرم آمد پلونی شیره پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
عهد خونین
ببام قلعهای، باز شکاری صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۳
عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت جامی : دفتر اول
بخش ۱۳۵ - در مذمت آنان که همت ایشان بتمام مصروف شراب است و طعام
خواجه را بین که از سحر تا شام جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۷۰ - تعزیت گفتن حکیم سوم
حکیم دوم چون لب از نطق بست سنایی غزنوی : الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
تمثیل در بیداری
نه بپرسید کاهلی ز علی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۹
ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس وحشی بافقی : ترکیبات
گلهٔ یار دلآزار
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰
ی مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۱
مهر جمال یار که چون روح در تن است عبید زاکانی : مقطعات
شمارهٔ ۳ - در شکایت از قرض
مرا قرض هست و دگر هیچ نیست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۳۹ - وله ایضا
ز جور مطبخیان کی ز نان کنم اعراض عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابومحمد مرتعش قدس الله روحه العزیز
آن به جان سابق معنی آن بتن لایق تقوی آن سالک بساط وجدان پرورش شیخ ابومحمد مرتعش رحمةالله علیه از بزرگان مشایخ و معتبران اهل تصوف بود و مقبول اکابر و سفرها بتجرید کرده و بخدمتهاء شایسته معروف و مشهور طوایف بود و بریاضات و مجاهدات مخصوص و از حیرهٔ نیشابور بود ابوحفص را دیده بود و با ابوعثمان و جنید صحبت داشته و مقام اودر شونیزیه بود و در بغداد وفات کرد. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۳۹
بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۳۸
صبح دولت می دمد با جام همچون آفتاب
شمارهٔ ۲۳۸
لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۵
یارب آن روی است یا قرص قمر خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۶۲
الهی از کَرَم تو همین چشم داریم و از لطف تو همین گوش داریم. بیامُرز ما را که بس آلوده ایم به کردار خویش. بس درمانده ایم به وقت خویش، بس مغروریم به پندار خویش، بس محبوسیم در سرای خویش. باز خوان ما را به کَرم خویش، بازده ما را به احسان خویش. خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۰
زان پیش که بر سرت شبیخون آرند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶۲
قومی که بر براق بصیرت سفر کنند صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۴ - و ایضا له
سحر به خاطرم آمد پلونی شیره پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
عهد خونین
ببام قلعهای، باز شکاری صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۳
عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت جامی : دفتر اول
بخش ۱۳۵ - در مذمت آنان که همت ایشان بتمام مصروف شراب است و طعام
خواجه را بین که از سحر تا شام جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۷۰ - تعزیت گفتن حکیم سوم
حکیم دوم چون لب از نطق بست سنایی غزنوی : الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
تمثیل در بیداری
نه بپرسید کاهلی ز علی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۹
ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس وحشی بافقی : ترکیبات
گلهٔ یار دلآزار
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰
ی مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۱
مهر جمال یار که چون روح در تن است عبید زاکانی : مقطعات
شمارهٔ ۳ - در شکایت از قرض
مرا قرض هست و دگر هیچ نیست صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۳۹ - وله ایضا
ز جور مطبخیان کی ز نان کنم اعراض عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابومحمد مرتعش قدس الله روحه العزیز
آن به جان سابق معنی آن بتن لایق تقوی آن سالک بساط وجدان پرورش شیخ ابومحمد مرتعش رحمةالله علیه از بزرگان مشایخ و معتبران اهل تصوف بود و مقبول اکابر و سفرها بتجرید کرده و بخدمتهاء شایسته معروف و مشهور طوایف بود و بریاضات و مجاهدات مخصوص و از حیرهٔ نیشابور بود ابوحفص را دیده بود و با ابوعثمان و جنید صحبت داشته و مقام اودر شونیزیه بود و در بغداد وفات کرد. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۳۹
بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۳۸
صبح دولت می دمد با جام همچون آفتاب