فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۲
ای عاقلان دیوانهام زنجیر زلف یار کو مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
از غیرت شیرین قد چون نیشکرت نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۳۶ - نامه مجنون در پاسخ لیلی
بود اول آن خجسته پرگار امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۳۲
امیر گنه: مه سالْ اگر که نودْ بو خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است
مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۸ - حکایت
کبکی به دهن گرفت موری خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۴
گرچه غم و رنج من درازی دارد نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
ساقی به کجا که میپرستم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۱۸
کس چو شمع من نبودهست آشنای سوختن صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۱۹
پرتو مه را قیاس از نور انجم می کنم نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
ای شاه سوار ملک هستی حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۳
گر رخ به ما نمایی، ای خوش لقا چه باشد؟ نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
ای نام تو بهترین سرآغاز اقبال لاهوری : اسرار خودی
حکایت الماس و زغال
از حقیقت باز بگشایم دری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۶
هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
یکی شب از شب نوروز خوشتر مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۳ - حکایت آن مجاهد کی از همیان سیم هر روز یک درم در خندق انداختی به تفاریق از بهر ستیزهٔ حرص و آرزوی نفس و وسوسهٔ نفس کی چون میاندازی به خندق باری به یکبار بینداز تا خلاص یابم کی الیاس احدی الراحتین او گفته کی این راحت نیز ندهم
آن یکی بودش به کف در چل درم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۹
باستان (آغاز و همواره) و همه گاه امید بر یزدان دار و دوست آن گیر که ترا سودمندتر بود. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۱ - نصیحت مبارزان او را کی با این دل و زهره کی تو داری کی از کلابیسه شدن چشم کافر اسیری دست بسته بیهوش شوی و دشنه از دست بیفتد زنهار زنهار ملازم مطبخ خانقاه باش و سوی پیکار مرو تا رسوا نشوی
قوم گفتندش به پیکار و نبرد عطار نیشابوری : فیوصف حاله
فی وصف حاله
کردی ای اعطار بر عالم نثار
غزل شمارهٔ ۸۱۲
ای عاقلان دیوانهام زنجیر زلف یار کو مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
از غیرت شیرین قد چون نیشکرت نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۳۶ - نامه مجنون در پاسخ لیلی
بود اول آن خجسته پرگار امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۳۲
امیر گنه: مه سالْ اگر که نودْ بو خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است
مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۸ - حکایت
کبکی به دهن گرفت موری خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۴
گرچه غم و رنج من درازی دارد نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
ساقی به کجا که میپرستم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۱۸
کس چو شمع من نبودهست آشنای سوختن صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۱۹
پرتو مه را قیاس از نور انجم می کنم نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
ای شاه سوار ملک هستی حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۳
گر رخ به ما نمایی، ای خوش لقا چه باشد؟ نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
ای نام تو بهترین سرآغاز اقبال لاهوری : اسرار خودی
حکایت الماس و زغال
از حقیقت باز بگشایم دری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۶
هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
یکی شب از شب نوروز خوشتر مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۳ - حکایت آن مجاهد کی از همیان سیم هر روز یک درم در خندق انداختی به تفاریق از بهر ستیزهٔ حرص و آرزوی نفس و وسوسهٔ نفس کی چون میاندازی به خندق باری به یکبار بینداز تا خلاص یابم کی الیاس احدی الراحتین او گفته کی این راحت نیز ندهم
آن یکی بودش به کف در چل درم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۹
باستان (آغاز و همواره) و همه گاه امید بر یزدان دار و دوست آن گیر که ترا سودمندتر بود. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۱ - نصیحت مبارزان او را کی با این دل و زهره کی تو داری کی از کلابیسه شدن چشم کافر اسیری دست بسته بیهوش شوی و دشنه از دست بیفتد زنهار زنهار ملازم مطبخ خانقاه باش و سوی پیکار مرو تا رسوا نشوی
قوم گفتندش به پیکار و نبرد عطار نیشابوری : فیوصف حاله
فی وصف حاله
کردی ای اعطار بر عالم نثار