فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۸
مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
هر شب چون ماه میبینیم ما عطار نیشابوری : باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی
شمارهٔ ۳
چندان که نگاه میکنم حیرانی است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰
گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست
حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹
از ازل تا ابد خواند مرا فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۳
ای دوده جم قیام یکباره کنید زرتشت : ویسپرد
کرده سوم
[زوت:] هاونن را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آتروخش را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت: فر بر تر را ایستاده خواهم راسپی : من آماده ام . زوت : آبرت را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آسنتر را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : راسپی را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : سرشاورز ، آن فرزانه آگاه از«منثره» را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . «یثه آهو و یریو . . .» که زوت مرا بگوید . زوت : «آثار توش آشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید . زوت و راسپی : آتربان را ایستاده خواهم. ارتشتار را ایستاده خواهم. برزیگر ستور پرور را ایستاده خواهم. خانه خدای را ایستاده خواهم . دهخدا را ایستاده خواهم . شهربان را ایستاده خواهم . شهریار سرزمین را ایستاده خواهم . جوان نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم. جوان سخن گوی را ایستاده خواهم . کسی را که خویشاوندی پیوندی کند، ایستاده خواهم. [آتروبان] اَشونی را که در کشور است ، ایستاده خواهم . [آتروبان] فرخنده ای را که [بیرون از کشور] در گردش است ، ایستاده خواهم . کدبانو را ایستاده خواهم . اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۳۸
هر شیخ که او علم ندارد در تن شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸
خار بی کنگر چه کار آید مرا شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷
ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶
ذوق اگر داری در این دریا درآ اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۴
خنجر بکف تو کز صفا رم زده است صائب تبریزی : غزلیات ترکی
غزل شمارهٔ ۲
عاشقین گوز یاشینه رحم ایله مز اول آفتاب امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۹
خدای عرش گواه و زمانه آگاه است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
رند مستی جو دمی با او برآ مجیرالدین بیلقانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
آن زلف پر از پیچ و شکن را چه توان گفت؟ شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴
ما به عین تو دیده ایم تو را آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۵
هر غیر که بنگری زیار است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳
عارفی کو بُود ز آل عبا
شمارهٔ ۲۱۸
مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
هر شب چون ماه میبینیم ما عطار نیشابوری : باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی
شمارهٔ ۳
چندان که نگاه میکنم حیرانی است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰
گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست
حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹
از ازل تا ابد خواند مرا فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۳
ای دوده جم قیام یکباره کنید زرتشت : ویسپرد
کرده سوم
[زوت:] هاونن را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آتروخش را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت: فر بر تر را ایستاده خواهم راسپی : من آماده ام . زوت : آبرت را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آسنتر را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : راسپی را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : سرشاورز ، آن فرزانه آگاه از«منثره» را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . «یثه آهو و یریو . . .» که زوت مرا بگوید . زوت : «آثار توش آشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید . زوت و راسپی : آتربان را ایستاده خواهم. ارتشتار را ایستاده خواهم. برزیگر ستور پرور را ایستاده خواهم. خانه خدای را ایستاده خواهم . دهخدا را ایستاده خواهم . شهربان را ایستاده خواهم . شهریار سرزمین را ایستاده خواهم . جوان نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم. جوان سخن گوی را ایستاده خواهم . کسی را که خویشاوندی پیوندی کند، ایستاده خواهم. [آتروبان] اَشونی را که در کشور است ، ایستاده خواهم . [آتروبان] فرخنده ای را که [بیرون از کشور] در گردش است ، ایستاده خواهم . کدبانو را ایستاده خواهم . اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۳۸
هر شیخ که او علم ندارد در تن شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸
خار بی کنگر چه کار آید مرا شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷
ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶
ذوق اگر داری در این دریا درآ اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۴
خنجر بکف تو کز صفا رم زده است صائب تبریزی : غزلیات ترکی
غزل شمارهٔ ۲
عاشقین گوز یاشینه رحم ایله مز اول آفتاب امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۹
خدای عرش گواه و زمانه آگاه است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
رند مستی جو دمی با او برآ مجیرالدین بیلقانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
آن زلف پر از پیچ و شکن را چه توان گفت؟ شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴
ما به عین تو دیده ایم تو را آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۵
هر غیر که بنگری زیار است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳
عارفی کو بُود ز آل عبا