مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۰
خوشی آخر؟ بگو ای یار چونی؟ عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۵۷
تا تو به بلای عشق تن در ندهی ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۹ - شکواییه
شریر، قاضی و رهزن، امین و دزد، عسس! مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۹۶
بار من است او به چه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۶۴
شیخ گفت: العالم هوالمخلص فمن لااخلاص له فی قلبه فلا علم له فی دینه و شرعه. یکی گفت یا شیخ اخلاص چیست؟ گفت رسول صلی اللّه علیه و سلم گفته است که اخلاص سرّیست از اسرار حقّ در دل و جان بنده که نظر پاک او بدان سر است و مدد آن سر از نظر پاک سبحانست و موحد که موحد است بدان سر است. کسی گفت ای شیخ آن سر چیست گفت لطیفۀ از الطاف حقّ چنانک گفته است اللّه لَطِیفٌ بِعِبادِه و آن لطیفه بفضل و رحمت حقّ تعالی پیدا گردد نه به کسب و فعل بنده، ابتدا نیازی و حزنی و ارادتی در دلش پدید آرد آنگه بدان نیاز و حزن نظری کند به فضل و رحمت لطیفۀ درآن دل بنهد که لایطّلع علیه ملک مقرب ولا نبی مرسل و آن لطیفه را سرّاللّه گویند و آن اخلاص است با رسول صلی اللّه علیه گفت تا با خلق بگوید قُلْ بِفَضلِ اللّه وَبِرَحمَتِه فَبِذلِک فَلْیَفْرَ حُواهُوَ خَیرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ. شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۷
هر چند که ظالمان همه جمع شوند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۵۷
رنگ من کرده به بال و پر عنقا پرواز ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۸ - بهاریه و تشبیب
نگر به زلف و بنا گوش آن بت کشمیر شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۶۵
شاه عالم گداست تا دانی اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۶
ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴
در عهد معالجات تو بیماری ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۷ - تغزل و تشبیب
باد بیاورد بوی مشک به شبگیر فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۸
سخنهای آن نامور پیشگاه مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۸
هرچند که بار آن شترها شکر است سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۱
با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همیکردم که جوانی در آمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همیگوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همیکند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
تا تکلیف تو جا مهیا نکند ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۶ - تغزل
بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱
جود الشموس علی الوری اشراق مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۳
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۶۰
افسوس که روزگارم از دست بشد
غزل شمارهٔ ۲۶۷۰
خوشی آخر؟ بگو ای یار چونی؟ عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۵۷
تا تو به بلای عشق تن در ندهی ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۹ - شکواییه
شریر، قاضی و رهزن، امین و دزد، عسس! مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۹۶
بار من است او به چه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۶۴
شیخ گفت: العالم هوالمخلص فمن لااخلاص له فی قلبه فلا علم له فی دینه و شرعه. یکی گفت یا شیخ اخلاص چیست؟ گفت رسول صلی اللّه علیه و سلم گفته است که اخلاص سرّیست از اسرار حقّ در دل و جان بنده که نظر پاک او بدان سر است و مدد آن سر از نظر پاک سبحانست و موحد که موحد است بدان سر است. کسی گفت ای شیخ آن سر چیست گفت لطیفۀ از الطاف حقّ چنانک گفته است اللّه لَطِیفٌ بِعِبادِه و آن لطیفه بفضل و رحمت حقّ تعالی پیدا گردد نه به کسب و فعل بنده، ابتدا نیازی و حزنی و ارادتی در دلش پدید آرد آنگه بدان نیاز و حزن نظری کند به فضل و رحمت لطیفۀ درآن دل بنهد که لایطّلع علیه ملک مقرب ولا نبی مرسل و آن لطیفه را سرّاللّه گویند و آن اخلاص است با رسول صلی اللّه علیه گفت تا با خلق بگوید قُلْ بِفَضلِ اللّه وَبِرَحمَتِه فَبِذلِک فَلْیَفْرَ حُواهُوَ خَیرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ. شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۷
هر چند که ظالمان همه جمع شوند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۵۷
رنگ من کرده به بال و پر عنقا پرواز ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۸ - بهاریه و تشبیب
نگر به زلف و بنا گوش آن بت کشمیر شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۶۵
شاه عالم گداست تا دانی اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۶
ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴
در عهد معالجات تو بیماری ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۷ - تغزل و تشبیب
باد بیاورد بوی مشک به شبگیر فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۸
سخنهای آن نامور پیشگاه مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۸
هرچند که بار آن شترها شکر است سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۱
با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همیکردم که جوانی در آمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همیگوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همیکند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
تا تکلیف تو جا مهیا نکند ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۳۶ - تغزل
بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱
جود الشموس علی الوری اشراق مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۳
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۶۰
افسوس که روزگارم از دست بشد