سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۷ - خاک زمستان
زنده شد خاک زمستان کشته از باد بهار امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۴۳۱
گشادهروی و میان بسته بامدادِ پگاه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۱۱
تو را پندی دهم، ای طالب دین صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۸۸
دل به دنیا نگذرد خرد دوراندیش ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۴
گر موی تو را مشک خطا می گویم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۲
ماییم و خراباتی پر بادهٔ جوشیده عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ ابوالحسن حصری رحمةالله علیه
آن عالم ربانی آن حاکم حکم روحانی آن قدوهٔ قافلهٔ عصمت آن نقطهٔ دایرهٔ حکمت آن محرم صاحب سری شیخ ابوالحسن حصری رحمةالله علیه شیخ عراق بود و لسان وقت و حالی تمام داشت و عبارتی رفیع بصری بود و به بغداد نشستی و صحبت شبلی داشتی و معبر عظیم بودی و در بغداد با اصحاب خود سماع کردی در پیش خلیفه او را غمز کردند که قومی بهم در شدهاند و سرود میگویند و پای میکوبند و حالت میکنند و در سماع مینشینند مگر روزی خلیفه برنشسته بود در صحرا و حصری باصحاب شدند کسی خلیفه را گفت: آن مرد که دست میزد و پای میکوبد اینست خلیفه عنان بازکشید حصری را گفت: چه مذهب داری گفت مذهب بوحنیفه داشتم به مذهب شافعی باز آمدم و اکنون خود به چیزی مشغولم که از هیچ مذهبم خبر نیست گفت: آنچیست گفت: صوفی گفت: صوفی چه باشد گفت: آنکه از دوجهان بدون او به هیچ چیز نیارآمد و نیاساید گفت: آنکه دیگر گفت: آنکه کار خویش بدو بازگذارد که خداوند اوست تا خود به قضاء خویش تولی میکند گفت: دیگر حصری گفت: فما بعد الحق الاالضلال چون حق را یافتند به چیزی دیگر ننگرند خلیفه گفت: ایشان را مجنبانید که ایشان قومی بزرگاند که حق تعالی را نیابت کار ایشان دارند. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۵
مو آن اسپید بازم سینه سوهان صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۶۲
دل گشاده من گلستان من باشد امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۸
ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۶۵
شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۵۹
حنظل افلاک شکر بار باشد صبحدم مولوی : دفتر دوم
بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را
گفت موسیٰ ای کریم کارساز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶
اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۵
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۲۴
کمان برگرفتند و تیر خدنگ سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸
آن جام طرب شکار بر دستم نه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲۳
دل پر آرزو خالی زشور و شر نمی باشد قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۸
خوشدل کند خیال تو هجرانکشیده را
شمارهٔ ۷ - خاک زمستان
زنده شد خاک زمستان کشته از باد بهار امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۴۳۱
گشادهروی و میان بسته بامدادِ پگاه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۱۱
تو را پندی دهم، ای طالب دین صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۸۸
دل به دنیا نگذرد خرد دوراندیش ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۴
گر موی تو را مشک خطا می گویم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۲
ماییم و خراباتی پر بادهٔ جوشیده عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ ابوالحسن حصری رحمةالله علیه
آن عالم ربانی آن حاکم حکم روحانی آن قدوهٔ قافلهٔ عصمت آن نقطهٔ دایرهٔ حکمت آن محرم صاحب سری شیخ ابوالحسن حصری رحمةالله علیه شیخ عراق بود و لسان وقت و حالی تمام داشت و عبارتی رفیع بصری بود و به بغداد نشستی و صحبت شبلی داشتی و معبر عظیم بودی و در بغداد با اصحاب خود سماع کردی در پیش خلیفه او را غمز کردند که قومی بهم در شدهاند و سرود میگویند و پای میکوبند و حالت میکنند و در سماع مینشینند مگر روزی خلیفه برنشسته بود در صحرا و حصری باصحاب شدند کسی خلیفه را گفت: آن مرد که دست میزد و پای میکوبد اینست خلیفه عنان بازکشید حصری را گفت: چه مذهب داری گفت مذهب بوحنیفه داشتم به مذهب شافعی باز آمدم و اکنون خود به چیزی مشغولم که از هیچ مذهبم خبر نیست گفت: آنچیست گفت: صوفی گفت: صوفی چه باشد گفت: آنکه از دوجهان بدون او به هیچ چیز نیارآمد و نیاساید گفت: آنکه دیگر گفت: آنکه کار خویش بدو بازگذارد که خداوند اوست تا خود به قضاء خویش تولی میکند گفت: دیگر حصری گفت: فما بعد الحق الاالضلال چون حق را یافتند به چیزی دیگر ننگرند خلیفه گفت: ایشان را مجنبانید که ایشان قومی بزرگاند که حق تعالی را نیابت کار ایشان دارند. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۵
مو آن اسپید بازم سینه سوهان صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۶۲
دل گشاده من گلستان من باشد امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۸
ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۶۵
شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۵۹
حنظل افلاک شکر بار باشد صبحدم مولوی : دفتر دوم
بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را
گفت موسیٰ ای کریم کارساز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶
اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۵
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۲۴
کمان برگرفتند و تیر خدنگ سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸
آن جام طرب شکار بر دستم نه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲۳
دل پر آرزو خالی زشور و شر نمی باشد قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۸
خوشدل کند خیال تو هجرانکشیده را