امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
نوشین لبی که لعلش نو کرد جام جم را
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
دل با توکلست، گرم کیسه بی زر است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۶
بر عدو پشت نکردن سپر است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵
رفت پیری چو ز حد، مرگ گوارنده تر است
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷
خدایا تازه کن چون شمع مغز استخوانم را
کمال خجندی : مقطعات
شمارهٔ ۸۳
با اکبر مسگر به دکان گفتم من
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۷
ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می گویم
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳
هر قدر نیکی بود پوشیده تر، نیکوتر است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
زان لبم، چاره یک شکر خند است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
سر سبزی دل، به زهر درد است
سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۹۴
چو هیچ می‌نکنی التفات با ما تو
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
کجا عاقل بهستی دل نهاده است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ اگر بتو رسد نیکویى، تَسُؤْهُمْ ایشان را اندوهگن کند، وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ و اگر بتو رسد افتادى یا زیانى یا هزیمتى، یَقُولُوا گویند، قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ از آن بود که دست بآن زدیم پیش ازین و باز نشستیم، وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ. (۵۰) و برگردند شادان و نازان.
سلمان ساوجی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - در مدح امیر شیخ حسن
شکوه افسر شاهی تراز کسوت عالم
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
درا بخاطرم ای خرمی، که جا اینجاست
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
عالمی چون شهر کوران از غبار کثرت است
امیر پازواری : ده و بیشتر از ده‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۱۶
امیر گنه:‌ای خرّم ویهارْ، چه کیشی؟
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵
دور از تو، همدمم غم و اندوه و محنت است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴
اگر نه دیده بینایی تو معیوب است