مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷
صبح شد ساقی بشو از دیده خواب
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۰
دلم افسرده آه سرد من بین
زرتشت : ویسپرد
کرده چهاردهم
اوره مزدای اَشون .. . «سرآغاز کرده 13» اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .
زرتشت : ویسپرد
کرده شانزدهم
...................................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13 وبندهای 1و2 کرده 14»
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۵۲
چو یقین شده‌ست دل را که تو جان جان جانی
زرتشت : ویسپرد
کرده هجدهم
..........................................................................................................................................................................................« سرآغاز کرده 13» اَشتود گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با . . . « دنباله مانند بند های3-1 کرده 14»
زرتشت : ویسپرد
کرده سوم
[زوت:] هاونن را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آتروخش را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت: فر بر تر را ایستاده خواهم راسپی : من آماده ام . زوت : آبرت را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : آسنتر را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : راسپی را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . زوت : سرشاورز ، آن فرزانه آگاه از«منثره» را ایستاده خواهم . راسپی : من آماده ام . «یثه آهو و یریو . . .» که زوت مرا بگوید . زوت : «آثار توش آشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید . زوت و راسپی : آتربان را ایستاده خواهم. ارتشتار را ایستاده خواهم. برزیگر ستور پرور را ایستاده خواهم. خانه خدای را ایستاده خواهم . دهخدا را ایستاده خواهم . شهربان را ایستاده خواهم . شهریار سرزمین را ایستاده خواهم . جوان نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم. جوان سخن گوی را ایستاده خواهم . کسی را که خویشاوندی پیوندی کند، ایستاده خواهم. [آتروبان] اَشونی را که در کشور است ، ایستاده خواهم . [آتروبان] فرخنده ای را که [بیرون از کشور] در گردش است ، ایستاده خواهم . کدبانو را ایستاده خواهم .
زرتشت : ویسپرد
کرده بیست و دوم
1 زوت و راسپی : «اَشم وُهو . . . » با این ستایش و با این درود به امشاسپندان و سوشیانتهای اَشون ، از پی پاداش پسین ، بهترین کنش را همی گوییم به دانایان و نادانان ، به فرمانروایان فرمانبران که جهان را ابادان کنند و رامش بخشند .(بخشی از این بند از بند 4 یس. 35 گرفته شده است .)
زرتشت : ویسپرد
کرده هشتم
1 راسپی : ای تهوره مزدای اَشون ! از این گفتار خشنود باش. این گفتار را تو و ایزدان اَشون - آن ور جاوندان جاودانه ، شهریاران نیک خوب کنش که پنجه و صد و هزار و ده هزار و افزون تر و بیرون از شمارند - بپذیرند .
زرتشت : ویسپرد
کرده هفتم
1 سخا درست گفنه را می ستاییم . سروش پارسا را می ستاییم . اَشی نیک را می ستاییم . نریو سنگ را می ستاییم . آشتی پیروز را می ستاییم . نیفتادنی و نلغزیدنی را می ستاییم . فروشی های اَشونان را می ستاییم . چینودپل را می ستاییم . گرزمان اهوره مزدار را می ستاییم . بهترین زندگی (بهشت ) ، روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۶
پل بر زبر محیط قلزم بستن
زرتشت : ویسپرد
کرده ششم
زوت و راسپی : با آموزش زوت و با درود و رامش و زورها ی ویثوش و سخنان درسته گفته ، امشا سپندان نیک را به نام های زیبایشان همی خوانم. امشا سپنان نیک را به نام های نیک اَشه همی ستایم ؛ به دین نیک اَشون؛ به دین نیک مزدا پرستی . مزدا اهوره کسانی را که در پرتو اَشه بهترین پرستشها را بجای می آورند ف می شناسد . من نیز چنین کسای را که بوده اند و هستند، به نام می ستایم با درود بدانان نزدیک می شوم . شهریاری مینوی نیک تو - شایان ترین بخشش آرمانی در پرتو اَشه - از آن کسی شود که با شور دل ، بهترین کردارها را بجای آورد . بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواناترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد، در آغاز همچنان که در انجام . ایدون بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواا ترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد .
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۳
ما عاشق و رند و پاکبازیم
زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1 این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم . این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم . این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم . این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم . این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم . این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
سعدی : باب اول در سیرت پادشاهان
حکایت شمارهٔ ۱۱
درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیرست ترا و جمله مسلمانان را
زرتشت : ویسپرد
کرده پانزدهم
1 راسپی : ای مزدا پرست زرتشتی ! پاها و دست ها و هوش خویش را به نیک کرداری داد و درستی و پرهیز از کارهای زشت کرداری بیداد و نادرستی نگاه دار . برزیگری خوب باید در اینجا ورزیده شود تا نا رسا، رسا شود .
زرتشت : ویسپرد
کرده نهم
1 هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .
منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۵۵ - در شکرگزاری عید و مدح خواجه محمد
ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به
زرتشت : ویسپرد
کرده دهم
1 زوت : خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .
زرتشت : ویسپرد
کرده بیستم
............................................................................................................................................................« سر آغز کرده 13» وُهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها . . . « دنباله جمله مانند بند 1 کرده 14» به دانش خویش. . . « دنباله جمله مانند بند 2 کرده 14»