مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۴۶
دی عهد و توبه کردی، امروز درشکستی ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٣٨
بزیارت بر اصحاب مناصب کم رو باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۶۹
به هر شام و سحر گریم بکوئی حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۱
دامن فشاند و شمع مزارم به باد داشت اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
شمارهٔ ۸۹
ساقی قدحی که مست آگاهم من فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۲۹
چو از کار رومی بپردخت شاه فردوسی : پادشاهی اشکانیان
بخش ۱۴
چو خورشید شد زرد لشکر براند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۸۵
اگر بر زخم کافر نعمتان باشد گران پیکان اِ لیـــار (جبار محمدی ) : رباعیات و دوبیتیها
شماره ۲۵۱
ابر گمان مرا باد عشق راند خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۸
غرهٔ ما جز آن عارض شهرآرا نیست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸۵
می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۴۹ - تجدید مطلع
ای دریغا دل من کان صنم سیمین بر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۷
به که بر خود نبندد از دربان سعدی : قطعات
شمارهٔ ۲۰۱
دامن جامه که در خار مغیلان بگرفت ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۴۶
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۶
مثال باز رنجورم زمین بر، من ز بیماری جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
جویا هر کس که محرم راز بود نظام قاری : رباعیات
شمارهٔ ۶
دستار که آن بیعلم زر باشد عمان سامانی : گنجینة الاسرار
بخش ۲۱
در بیان اینکه چون سالک از در ارادت درآمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر بعنانگیری خیزد و هر لحظه فتنهیی هولناک برانگیزد اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعت به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی، جناب حکیم خاقانی، قدس سره، در مسألهی نفس فرماید: انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۵
آیا گهر وصل تو یارم سفتن
غزل شمارهٔ ۲۹۴۶
دی عهد و توبه کردی، امروز درشکستی ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٣٨
بزیارت بر اصحاب مناصب کم رو باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۶۹
به هر شام و سحر گریم بکوئی حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۱
دامن فشاند و شمع مزارم به باد داشت اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
شمارهٔ ۸۹
ساقی قدحی که مست آگاهم من فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۲۹
چو از کار رومی بپردخت شاه فردوسی : پادشاهی اشکانیان
بخش ۱۴
چو خورشید شد زرد لشکر براند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۸۵
اگر بر زخم کافر نعمتان باشد گران پیکان اِ لیـــار (جبار محمدی ) : رباعیات و دوبیتیها
شماره ۲۵۱
ابر گمان مرا باد عشق راند خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۸
غرهٔ ما جز آن عارض شهرآرا نیست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸۵
می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۴۹ - تجدید مطلع
ای دریغا دل من کان صنم سیمین بر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۷
به که بر خود نبندد از دربان سعدی : قطعات
شمارهٔ ۲۰۱
دامن جامه که در خار مغیلان بگرفت ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۴۶
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۶
مثال باز رنجورم زمین بر، من ز بیماری جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
جویا هر کس که محرم راز بود نظام قاری : رباعیات
شمارهٔ ۶
دستار که آن بیعلم زر باشد عمان سامانی : گنجینة الاسرار
بخش ۲۱
در بیان اینکه چون سالک از در ارادت درآمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر بعنانگیری خیزد و هر لحظه فتنهیی هولناک برانگیزد اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعت به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی، جناب حکیم خاقانی، قدس سره، در مسألهی نفس فرماید: انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۵
آیا گهر وصل تو یارم سفتن