الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۵۶ - کشته شدن حصین پلید به دست شریک تغلبی
هماورد جست از سپاه عراق امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۰۵
چون تویی از نسل آدم گشت پیدا نیست عیب طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۰
دلم صدره به گلشن رفته، لیکن میرزا حبیب خراسانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
درمیکده جامی ار بصد جان بخشند فصیحی هروی : قطعات
شمارهٔ ۴۱ - تقاضا
ای آنکه ز نور حق چراغت کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱
که خریدی ز غم گردش دوران ما را مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۴۶
هر روز دلم در غم تو زارتر است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲
تن محنت کشی دیرم خدایا نهج البلاغه : حکمت ها
پرهیز از کینه توزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اُحْصُدِ اَلشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ عطار نیشابوری : بیان وادی توحید
عقیدهٔ دیوانهای دربارهٔ عالم
گفت آن دیوانه را مردی عزیز رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۹ - النوبة الثالثة
قوله عزّ و جلّ: إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً در ذوق ارباب معرفت محرّر آنست که در ازل آزال آزاد ابد شد. نه دنیا دامن او گرفت، نه عقبى او را فریفت نه با شواهد و رسوم بماند، نه با پاداش درآویخت. رشیدالدین وطواط : ترجیعات
شمارهٔ ۱۰ - در مدح ملک اتسز
ای چاه ز نخدان ، دلم از راه فگندی صامت بروجردی : غزلیات
شمارهٔ ۷۱
تا کی از بخت فرو بسته گره وا نکنی مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۹۱
آن یار که راحت روان است کجاست میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۸
درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۳۸ - حکایت پرویز با آن ماهیگیر که چون ماهی درم ریزش کرد و به نصیحت تلخ شیرین که آن درم ریزی مضاعف شد
یکی روز پرویز و شیرین به هم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
دلم از جور تو بسیار شکایت دارد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
پرد، در عرش مرغ جانم امشب رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» قراءت یعقوب بفتح سین است بر معنى مصدر، اى الحبس احبّ الىّ، باقى بکسر سین خوانند و هو اسم المکان، یعنى نزول السّجن احب الىّ. و این آن گه گفت که آن زنان مصر که در دعوت زلیخا بودند روى به یوسف نهادند که چرا سیّده خویش را و خداوند خویش را فرمان نبرى و بصحبت وى تبجّح ننمایى و شادى نیفزایى؟ گهى بلطف مىگفتند، گهى بعنف، او را بحبس و زندان تهدید مىکردند تا یوسف از آن ضجر گشت و دلتنگ شد و در دفع کید ایشان استعانت باللَّه کرد گفت: ربّ اى یا ربّ لان احبس احبّ الىّ من ان اکون مطلقا اسمعهنّ یدعوننى الى معصیتک «وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ» اى کید امرأة العزیز و کید النّساء اللاتى رأین یوسف، «أَصْبُ إِلَیْهِنَّ» اى الّا تعصمنى اصب الیهنّ، امل بطبعى الى اجابتهنّ فى المساعدة على امرها و قیل کلّ واحدة منهنّ دعته الى نفسها فلذلک قال اصب الیهنّ. یقال صبا الرّجل الى المرأة مال الیها یصبو صبوا و صبى و صباء اذا کسرت قصرت و اذا فتحت مددت و الصّبى رقة الهوى، «وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ» اى ممّن جهل حقّک و خالف امرک «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ» اى اجاب اللَّه له مىگوید اللَّه تعالى دعاء یوسف اجابت کرد و معنى دعا در ضمن این کلمه است که: و الّا تصرف عنى کیدهنّ، یعنى استجاب له، «فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ» و کفّ عنه احتیالهنّ، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» بحاله و حالهنّ. و قیل السّمیع لدعاء الدّاعى، العلیم باخلاصه. یقال هذه الآیة ردّ على المعتزلة الجهمیّة فیما یزعمون انّ الانسان مالک نفسه لا یحتاج الى عصمة ربّه على المعاصى و هذا نبى اللَّه یوسف یدعو بصرف کیدهنّ عنه علما منه بانّ العصمة هى الّتى تنجیه و تحول بینه و بین المعصیة فاخبر اللَّه عن اجابة دعوته و صرف عنه کیدهنّ کما ترى. صغیر اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۴۳ - کشف راز
گفت کسی با دگری راز خویش
بخش ۵۶ - کشته شدن حصین پلید به دست شریک تغلبی
هماورد جست از سپاه عراق امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۰۵
چون تویی از نسل آدم گشت پیدا نیست عیب طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۰
دلم صدره به گلشن رفته، لیکن میرزا حبیب خراسانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
درمیکده جامی ار بصد جان بخشند فصیحی هروی : قطعات
شمارهٔ ۴۱ - تقاضا
ای آنکه ز نور حق چراغت کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱
که خریدی ز غم گردش دوران ما را مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۴۶
هر روز دلم در غم تو زارتر است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲
تن محنت کشی دیرم خدایا نهج البلاغه : حکمت ها
پرهیز از کینه توزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اُحْصُدِ اَلشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ عطار نیشابوری : بیان وادی توحید
عقیدهٔ دیوانهای دربارهٔ عالم
گفت آن دیوانه را مردی عزیز رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۹ - النوبة الثالثة
قوله عزّ و جلّ: إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً در ذوق ارباب معرفت محرّر آنست که در ازل آزال آزاد ابد شد. نه دنیا دامن او گرفت، نه عقبى او را فریفت نه با شواهد و رسوم بماند، نه با پاداش درآویخت. رشیدالدین وطواط : ترجیعات
شمارهٔ ۱۰ - در مدح ملک اتسز
ای چاه ز نخدان ، دلم از راه فگندی صامت بروجردی : غزلیات
شمارهٔ ۷۱
تا کی از بخت فرو بسته گره وا نکنی مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۹۱
آن یار که راحت روان است کجاست میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۸
درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۳۸ - حکایت پرویز با آن ماهیگیر که چون ماهی درم ریزش کرد و به نصیحت تلخ شیرین که آن درم ریزی مضاعف شد
یکی روز پرویز و شیرین به هم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
دلم از جور تو بسیار شکایت دارد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
پرد، در عرش مرغ جانم امشب رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» قراءت یعقوب بفتح سین است بر معنى مصدر، اى الحبس احبّ الىّ، باقى بکسر سین خوانند و هو اسم المکان، یعنى نزول السّجن احب الىّ. و این آن گه گفت که آن زنان مصر که در دعوت زلیخا بودند روى به یوسف نهادند که چرا سیّده خویش را و خداوند خویش را فرمان نبرى و بصحبت وى تبجّح ننمایى و شادى نیفزایى؟ گهى بلطف مىگفتند، گهى بعنف، او را بحبس و زندان تهدید مىکردند تا یوسف از آن ضجر گشت و دلتنگ شد و در دفع کید ایشان استعانت باللَّه کرد گفت: ربّ اى یا ربّ لان احبس احبّ الىّ من ان اکون مطلقا اسمعهنّ یدعوننى الى معصیتک «وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ» اى کید امرأة العزیز و کید النّساء اللاتى رأین یوسف، «أَصْبُ إِلَیْهِنَّ» اى الّا تعصمنى اصب الیهنّ، امل بطبعى الى اجابتهنّ فى المساعدة على امرها و قیل کلّ واحدة منهنّ دعته الى نفسها فلذلک قال اصب الیهنّ. یقال صبا الرّجل الى المرأة مال الیها یصبو صبوا و صبى و صباء اذا کسرت قصرت و اذا فتحت مددت و الصّبى رقة الهوى، «وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ» اى ممّن جهل حقّک و خالف امرک «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ» اى اجاب اللَّه له مىگوید اللَّه تعالى دعاء یوسف اجابت کرد و معنى دعا در ضمن این کلمه است که: و الّا تصرف عنى کیدهنّ، یعنى استجاب له، «فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ» و کفّ عنه احتیالهنّ، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» بحاله و حالهنّ. و قیل السّمیع لدعاء الدّاعى، العلیم باخلاصه. یقال هذه الآیة ردّ على المعتزلة الجهمیّة فیما یزعمون انّ الانسان مالک نفسه لا یحتاج الى عصمة ربّه على المعاصى و هذا نبى اللَّه یوسف یدعو بصرف کیدهنّ عنه علما منه بانّ العصمة هى الّتى تنجیه و تحول بینه و بین المعصیة فاخبر اللَّه عن اجابة دعوته و صرف عنه کیدهنّ کما ترى. صغیر اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۴۳ - کشف راز
گفت کسی با دگری راز خویش