مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳
ای دل بچه زهره خواستی یاری را
فخرالدین عراقی : فصل سوم و چهارم
مثنوی
هر که بر خوان این هوس خام است
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۹
از عهد شکستن چو هوس نشکیبی
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۸
تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
رو جانب حق از همه سو باید بود
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۴۴
زهرهٔ مردان نداری خدمت سلطان مکن
یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷
باده صافی و بوی گل و باد سحری
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۲۰
صبح دمید و روز شد، شمع به گوشه نه کنون
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
شوخی که گلش بهار امید بود
امیر پازواری : شش‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۱۳
ختا و ختن تا هندوستون پائین
عطار نیشابوری : بیان وادی استغنا
بیان وادی استغنا
بعد ازین وادی استغنا بود
محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۷۸ - رباعیات
ازین شش رباعی که کلکم نگاشت
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۵
هیهات نزاری بنگر بوسه ستانش
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۶
بوی کین هرگز کسی نشنیده از آب و گلم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۶
ای لعل تورا نهاده جان سر برخط
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
دردا که جهان به ما دل شاد نداد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳
چهره روشن خط شبرنگ هم می داشته است؟
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۳
افتادگی نکو بود‌ اما به جای خویش
رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۸ - نادر مازندرانی
اسمش میرزا اسداللّه. مولد و منشاء ایشان قریهٔ شهر خواست مِنْمضافات اشرف البلاد اشرف و آن از معارف بلاد دار المرز مازندران است و جناب میرزا اباً عن جد از اعیان و اشراف آن قصبه بوده و به طریق موروث بعضی از قرای آنجا متعلق به او گشته. در بدو حال طالب تحصیل کمالات گردید. بعضی مطالب علمیه را در نزد علمای آن مملکت تحصیل کرده، بعد از آن از دارالمرز به عراق آمده سالها در عراق به تخصیص در اصفهان به کسب فضایل و خصایل پرداخت. مراتب عقلیه را در خدمت حکمای معاصرین پرداخت و چندی به غرض نفسانی به قدح صوفیه بعضی رسالات مترتب ساخت و این معنی به خاطر خواه و استعانت یکی از منکرین صاحب جاه صورت یافت و به حمایت و رعایت وی به محفل شهنشاهی شتافت. چون جرح وی این طایفه را محضاًللّه نبود و در این طریقه طریق غرض می‌پیمود، اطوار وی مطبوع و معقول عقلا نیفتاده و زبان به ملامت و تهدید وی گشاده. لهذا حضرت شاهنشاهی کتب وی را ضبط و از این عمل وی را مانع شدند. بالاخره در تبریز از کتب سلف و متقدمین از طبقهٔ حکماء و علماء و عرفا تتبع نموده و بعضی اخبار را با یکدیگر تطبیق فرموده. به مدلول آیهٔ وافی هدایه وَالَّذینَ جَاَهُدوا فِیْنَا لَنَهْدِیَّنهُمْسُبُلَنا حق بر وی ظاهر شده از عقاید سابق نادم گردید و مرحلهٔ بسیار در طلب اهل معرفت برید و به خدمت بعضی از عارفین زمان رسید و انابه پیشه گزید. غرض، صحبت و ملاقاتش مکرر اتفاق افتاده. فاضلی مجرد و حکیمی موحد است و معانی مذکوره مسطوره را خود به تفصیل بیان نمودو خواهشمند گردید که کیفیت حالش به همین تفصیل نوشته آید تا اگر بعد از این از بعضی نوشتجاتش ظاهر شود معلوم گردد که از روی اشتباه و غرض نوشته شده است بهتان و افتراست واز مشایخ علمای معاصرین به جناب شیخ احمد لحسوی و جناب میرزا ابوالقاسم شیرازی اظهار اخلاص می‌نمود. باری دو مثنوی منظوم فرموده. هر دو را فقیر دیده و این ابیات را گزیده:
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۷۱
این کج نظران به گلشنی رو نکنند