کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۶۷
ای مشک تو باری زکجا آمده ای؟ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۵
برنشین ای عزم و منشین ای امید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۴
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۰
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۳
عمر بر اومید فردا میرود کامبیز صدیقی کسمایی : در جادههای سرخ شفق
پیام
نگاهم رفته تا آن دور، تا خورشید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۲
عشق اکنون مهربانی میکند اقبال لاهوری : پیام مشرق
حکمت و شعر
بوعلی اندر غبار ناقه گم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۱
خنده از لطفت حکایت میکند سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۵
جوانی چست لطیف خندان شیرین زبان در حلقه عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و لب از خنده فراهم. روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد، بعد از آن دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش بریده و گل هوس پژمرده. پرسیدمش چه گونهای و چه حالتست؟ گفت تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۰
هر چه آن خسرو کند شیرین کند شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۲
بیا ای نور چشم ما و خوش بنشین به جای خود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۹
اندک اندک جمع مستان میرسند خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۳
در خواب شوم روی تو تصویر کنم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۸
ساقیان سرمست در کار آمدند امام خمینی : غزلیات
رخ خورشید
عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۷
چون مرا جمعی خریدار آمدند امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
بشکفت گل در بوستان آن غنچه خندان کجا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۶
خلق میجنبند مانا روز شد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۵
شهر پر شد لولیان عقل دزد
شمارهٔ ۸۶۷
ای مشک تو باری زکجا آمده ای؟ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۵
برنشین ای عزم و منشین ای امید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۴
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۰
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۳
عمر بر اومید فردا میرود کامبیز صدیقی کسمایی : در جادههای سرخ شفق
پیام
نگاهم رفته تا آن دور، تا خورشید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۲
عشق اکنون مهربانی میکند اقبال لاهوری : پیام مشرق
حکمت و شعر
بوعلی اندر غبار ناقه گم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۱
خنده از لطفت حکایت میکند سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۵
جوانی چست لطیف خندان شیرین زبان در حلقه عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و لب از خنده فراهم. روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد، بعد از آن دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش بریده و گل هوس پژمرده. پرسیدمش چه گونهای و چه حالتست؟ گفت تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۰
هر چه آن خسرو کند شیرین کند شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۲
بیا ای نور چشم ما و خوش بنشین به جای خود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۹
اندک اندک جمع مستان میرسند خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۳
در خواب شوم روی تو تصویر کنم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۸
ساقیان سرمست در کار آمدند امام خمینی : غزلیات
رخ خورشید
عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۷
چون مرا جمعی خریدار آمدند امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
بشکفت گل در بوستان آن غنچه خندان کجا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۶
خلق میجنبند مانا روز شد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۵
شهر پر شد لولیان عقل دزد