اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۱۸
هرگز از کوی تو کس دور بشمشیر نشد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۳۳
از باده چون کند عرق آلود ماه را
یغمای جندقی : مراثی و نوحه‌ها
شمارهٔ ۱۶
خود ندانم تا چه خواهد کرد یزدان با یزید
خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۲ - در ستایش مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز
هر صبح که نو جهان ببینم
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۰۱
بی‌پرده رخ نما که شوم من فدای تو
رشیدالدین میبدی : ۴۸- سورة الفتح - مدنیة
۱ - النوبة الثانیة
این سورة الفتح باجماع مفسران مدنى است. دو هزار و چهارصد و هشت حرف و پانصد و شصت کلمة و بیست و نه آیت جمله بمدینه فرو آمد آن گه که از حدیبیة بازگشته بودند و رسول خدا گفت: انزلت علىّ اللیلة سورة لهى احبّ الىّ مما طلعت علیه الشمس.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال ماه شعبان
اعمال شب سیزدهم ماه شعبان
شب سیزدهم، ابتدای شب های بیض [شب های روشن که عبارت اند از: شب های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم] است و کیفیت نماز شب سیزدهم و دو شب بعد از آن در «اعمال ماه رجب» بیان شد.
قطران تبریزی : ترکیبات
شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالحسن علی لشگری
باد نوروزی زمین را جامه از دیبا کند
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۱۷
سگ بر آن آدمی شرف دارد
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۵
چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه باشی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۵
یارب که خواند آیت عجر و نیاز من
ابوالحسن فراهانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۳۰
خوشم که جا به سر کوی دلستان دارم
عطار نیشابوری : بخش سی و چهارم
الحكایة و التمثیل
آن زنی اندر زنا افتاده بود
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۲۴ - وله ایضا
کمال الدّین که چرخ پیر نارد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۵۵
نام من در ورق عشق رخت نیست مگر
ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۱۶
دیگر روز در صفّه تاج‌ که در میان باغ است، بر تخت نشست و بار داد بار دادنی سخت بشکوه‌ و بسیار غلام ایستاده از کران صفّه تا دور جای و سیاه‌دار‌ان‌ و مرتبه‌دار‌ان بی‌شمار تا در باغ، و بر صحرا بسیار سوار ایستاده‌. و اولیاء و حشم بیامدند به‌ رسم خدمت‌ و بنشستند و بایستادند. غازی سپاه سالار را فرمود تا بنشاندند و قضات و فقها و علما درآمدند و فصل‌ها گفتند در تهنیت و تعزیت‌، و امیر رضی اللّه عنه را بستودند. و آن اقبال که بر قاضی صاعد و بو محمد علوی و بوبکر اسحق محمشاد کرامی کرد، بر کس نکرد. پس روی به همگان کرد و گفت: «این شهری بس مبارک است، آن‌را و مردم آن‌را دوست دارم و آنچه شما کردید در هوای من‌ به هیچ شهر خراسان نکردند و شغلی پیش داریم، چنانکه پیداست که سخت زود فصل خواهد شد به فضل ایزد، عزّ ذکره، و چون از آن فراغت افتاد نظرها کنیم اهل خراسان را، و این شهر به زیادت نظر مخصوص باشد. و اکنون می‌فرماییم به عاجل‌الحال‌ تا رسم‌های حسنکی نو را باطل کنند و قاعدهٔ کارها به نشابور در مرافعات‌ و جز آن همه به رسم قدیم بازبرند که آنچه حسنک و قوم او می‌کردند، به ما می‌رسید، بدان وقت که به هرات بودیم و آنرا ناپسند می‌بودیم، اما روی گفتار نبود. و آنچه کردند، خود رسد پاداش آن بدیشان.
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۷۱
عشق تو مست و کف زنانم کرد
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۶
در صدد هلاک من شیوهٔ چشم مست تو
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
یا مرگ یا وصال ای کاش عنقریب
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۴۵۱ - علامه ترک الغضب للمجاهد
سر خشم و غصب ببریده کی شد