واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
تنگ از بسکه شد زمانه ما
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۴۲
به بالین غریبانت گذر نیست
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۰
دل که جای تست چون سازیم جای دیگران
جامی : دفتر سوم
بخش ۲۹ - قصه حاتم و آن بند از پای اسیری گشادن و بر پای خود نهادن
حاتم آن بحر جود و کان عطا
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳
خاکساری شده سرمایه آسودن ما
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۸۲
نبود صفت لعل تو، حد سخن ما
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
سرکرد وصف خوبی رویت، زبان ما
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۶ - در مدحت سایه خدا که سایه بودن وی مر آن حضرت را چون آفتاب بر همه ذرات عالم روشن است لازال ممدودا علی مفارق العالمین
دلم را چو فکرت بدینجا رسید
عطار نیشابوری : بیان وادی استغنا
حکایت مردی که صورت افلاک بر تختهٔ خاک میکشید
دیده باشی کان حکیم بی خرد
سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۶۰
آنکه در راحت و تنعم زیست
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
با عدو، بر خویش پیچیدن بود جولان ما
فردوسی : پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
بخش ۷
همان چون بگفت این سخن شهریار
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۷۸
الهی از وجود تو هر مفلسی را نصیبی از کَرَم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تتو هر کسی را بهره ای و از بسیاری بخشش تو هر نیازمندی را قطره ایست بر سر هر مومن از تو تاجی است و در دل هر محب از تو سراجی است و هر منتظری را آخر روز دیداریست
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
سامان حرف و صوت ندارد بیان ما
مولوی : دفتر اول
بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیه‌السلام از امراکی ولی عهد از شما کدامست
بعد ماهی گفت خلق ای مهتران
سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۱۵
پسندیده است بخشایش ولیکن
فصیحی هروی : قطعات
شمارهٔ ۲ - در تقاضای اسب
حبذا جوهری که چون غم دوست
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - مطلع ثانی
در همایون ساعتی فرخنده چون عهد شباب
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸
شده با نیک و بد آیینه دل خوش گل ما