رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۱۸۳ - در ستایش اتسز گوید
ای ملک بتو افتخار کرده
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۱۹ - نامه نوشتن مصعب به عبدالله ابن زبیر برادرش
یکی نامه بنوشت پنهان ز غیر
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۲۷
در محبت لب خشک و دل تر می خندد
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۰ - گرفتار شدن جاسوس عامربن ربیعه
بگفتش: که ای؟ وز کجا آمدی؟
آرایه های ادبی : بیان
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که در آن یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبه به) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند. نکته: اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد، لذا استعاره از تشبیه رساتر، زیباتر و خیال انگیزتر است. انواع استعاره: با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند. استعاره ی مصرحه (آشکار): آن است که «مشبه به» ذکر و «مشبه» حذف گردد. (در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود.) مثال 1: ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت توضیح: «آفتاب خوبان» استعاره برای معشوق است. ( آفتاب خوبان «مشبه به» که ذکر شده و معشوق «مشبه» حذف شده است.) مثال 2: صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نکردند باز توضیح: «لؤلؤ» استعاره از سخنان با ارزش است. (لؤلؤ «مشبه به» ذکر شده و سخنان با ارزش «مشبه» حذف شده است.) استعاره مکنیه: آن است که «مشبه» به همراه یکی از لوازم و ویژگی «مشبه به» ذکر گردد و خود «مشبه به» حذف شود. نکته 1: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» نسبت داده می شود. مثال: مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد. توضیح: «مرگ» را به «گرگی» تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود «گرگ» را نیاورده و «چنگال» که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن (مرگ) نسبت داده است. نکته 2: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» اضافه می شود که در این صـورت «اضافه استعاری» است. مثال 1: سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد توضیح: «روح» را به بدنی تشبیه کرده که «رگ» داشته باشد و «رگ» را که یکی از ویژگی های «مشبه به» است به «روح» اضافه کرده است. مثال 2: مردی صفای صحبت آیینه دیده از روزن شب شوکت دیرینه دیده توضیح: «شب» را به اطاقی تشبیه کرده که «روزن یا پنجره» داشته باشد و «روزن» را که یکی از ویژگیهای « مشبه به» بود به «شب» اضافه کرده است. نکته: جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است. نکته: در اضافه استعاری «مضاف» در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما «مضاف الیه» را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که «مضاف» است برای «مضاف الیه» یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است. مثال: دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است. روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد. نکته مهم: در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به، انسان باشد، به آن «تشخیص» گویند.
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۱ - رفتن سپهدار ابراهیم با مرد جاسوس به سپاه عامربن ربیعه
بدیدش چو نیکو براهیم بود
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۲ - تعاقب عامر از ابراهیم و کشته شدن آن لئیم
که آن بستگان بند بگسیختند
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۵۹
گویم سخن لب تو، یا نی؟
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۳ - برآمدن آفتاب عالمتاب و آگاه شدن امیر دلیر از نبودن ابراهیم
برفته است با مرد جاسوس دوش
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۴ - رفتن امیر مختار به رزم سپاه عامر بن ربیعه
بیفکندش آن سر به سم سمند
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲
نگه در شبههٔ تحقیق من معذور می‌باشد
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۵ - رزم یزید ابن انس با لشگر ابن زیاد
هم از مرگ عامر که بدخال او
عطار نیشابوری : باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد
شمارهٔ ۳۲
چندان که تو این بحر گهر خواهی دید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۶ - آمدن ابن زیاد به رزم مختار و نامزد شدن ابراهیم به جنگ
بزرگان لشگر یکی انجمن
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴۴١
صاحب اعظم غیاث ملک و دین هندو کزو
افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲
دوش دیدم بر در میخانه پیر می‌فروش
احمد شاملو : هوای تازه
راز
با من رازی بود
ظهیرالدین فاریابی : قصاید
شمارهٔ ۳۳
چون شد از دریای مینا زورق زر ناپدید
قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲
بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم