خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۴
آفتابست یا ستارهٔ بام
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۲
گر ترک کم و بیش کنی اولی تر
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۶
حذر ز فتنۀ آن ترکِ مست می باید
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۰
در پای تو تنها به سر ماست فتاده
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۲
ای شاه زتو تخت همی نازد و زین
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۲
چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لایق؟
رشیدالدین میبدی : ۳۱- سورة لقمان - مکّیّة
۱ - النوبة الثانیة
این سوره لقمان سى و چهار آیت است و پانصد و چهل و دو کلمت و دو هزار و صد و ده حرف. جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت که بمدینه فرو آمد: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ تا آخر سه آیت. حسن گفت: جمله سورة مکى است مگر یک آیت: الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ از بهر آنکه فرض نماز و فرض زکاة بمدینه فرو آمد، و درین سورة منسوخ نیست مگر این کلمات: وَ مَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف و باقى آیت محکم.
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
گر یابد زهره آگهی از نامت
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۷۵۰
فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۲۲
شاه گیتی خسرو لشکر کش لشکر شکن
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲۸
ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افتد
نهج البلاغه : خطبه ها
نکوهش دنیاپرستی
<strong> و من خطبة له عليه‌السلام </strong> <strong> في ذم الدنيا </strong>
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۳
گر عشق زهر بدی ندوزد دهنت
رشیدالدین میبدی : ۴۹- سورة الحجرات‏
۲ - النوبة الثانیة
قوله: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ، اى متواخون على الایمان و الایمان اشرف انسابهم و قد قطع اللَّه الولایة بینهم و بین من خالفهم فى الدین من انسابهم. قال ابو عثمان الحیرى اخوة الدین اثبت من اخوة النسب.
ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷
ساقی بیا که موسم آب چو آتش است
عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۱۰
دی بر سر خاک دلبری با دل ریش
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۹
دل صید کمند تست جان هم
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۵۸ - در هجو سید احمد کسروی
کسروی تا راند درکشور سمند پارسی
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۸۷۸
مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه می مانم
فردوسی : پادشاهی اسکندر
بخش ۴۴
چو آگاه شد لشکر از درد شاه