عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۵
شانه روشن کرد چشمم را و زلفش تیره ساخت
آنچه دل از آشنا می خواست، از بیگانه دید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۷
پای تا سر چون جرس گوشم، ولی زین کاروان
جز فغان خود به من صوت و صدایی برنخورد
برگ کاهم، لیک از بی طالعیها بر سرم
جذبه شوقی نیامد، کهربایی برنخورد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۰
بی توام در سیر گل، تن با خزان همدرد شد
هر کجا چیدم گل سرخی، به دستم زرد شد
بس که در دل داشتم از ساقی دوران غبار
عالم آب از نسیم آه من پر گرد شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۱
یکقلم از من نیاید رو سفیدی در وجود
چون سیاهی،گر دو صد ره امتحانم کرده اند
شیوه ابر است طغرا قسمتم در باغ دهر
با دل افسرده، سرگرم فغانم کرده اند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۳
در شبستان دلم، از سرگذشت زلف او
گر هوس خوابید، چندین آرزو بیدار شد
زین تکاپو حاصلم چون آسیا بیگار شد
مزد سرگردانی ام در کیسه اغیار شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۸
چو ز انجمن برآیی، عوض تو ناز ماند
من اگر ز غم بمیرم، به دلم نیاز ماند
به امید آنکه آیی، شب بزم تا سحرگه
چو دهان شیشه می، در خانه باز ماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
گرد کلفت بس که می ریزد مرا بر تن غبار
بر رخ آیینه می پاشد ز عکس من غبار
خاکساران را چو رانی از درت، خنجر مکش
می شود از باد دامن، عازم رفتن غبار
بس که پر گرد ملالم، گر زنی دستی به من
ریزدم از هر بن مو همچو پرویزن غبار
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴۲
ای دل مزن گام هوس، چون نیست یک مو دسترس
درطالع زلف است و بس، برگرد سر گردیدنش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۴
به ره گلشنم آید در زندان در پیش
هست در امنگهم صد خطر جان در پیش
هست در هر قدم وادی سرگشتگی ام
رهزن دین ز قفا، دشمن ایمان در پیش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶۰
حباب وقت خودم در شط تنک ظرفی
چه لب به خنده گشایم، که نیست تاب نشاط
اجل نیامده، بالین مرگ می سازم
بدین بهانه مگر سر نهم به خواب نشاط
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
کس را غم سوز دل ما نیست درین بزم
شمع از غم ما سوخته و ما ز غم شمع
بی آمدنت مجلس ما نور ندارد
شب، روشنی خانه بود در قدم شمع
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۱
بس که دارم از تغابن در دل محزون تأسف
می دود بی اختیارم بر لب پر خون تأسف
در کنار خوان قسمت، نیستم بی رزق و روزی
خورده ام زین پیش حسرت، می خورم اکنون تاسف
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۴
نیست یک دانه نصیب تن ما لذت رزق
ما ز تقدیر نداریم جوی منت رزق
میل غم خوردن خود نیست مرا یک سر مو
خورده ام بس که پیاپی ز جهان حسرت رزق
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۵
همچو داغ لاله نور از من مجوی
مرده شمع دودمانم از فراق
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۶
در کف امید ما شد ساغر سرشار خشک
شد گلوی شیشه ما چون لب بیمار خشک
صحبت تردامن و زاهد نمی چسبد به هم
گل نمی گیرد به خود، هرگه بود دیوار خشک
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۸۱
در محیط گریه ام هرگز نگردد آب خشک
کی شود چشم ترم چون دیده گرداب خشک
ریخت از بس آبرو در پیش گلبرگ لبت
شد گل شاداب ساغر، چون گل مهتاب خشک
مشت خونی داشتم وز دوری آن گلعذار
رفته رفته شد تنم چون دانه عناب خشک
بس که حیران شد ز بی آرامی چشم ترم
گشت در عین روانی، چشمه سیماب خشک
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۸
شورشی از هایهای گریه می خواهد دلم
یک نمکچش از صدای گریه می خواهد دلم
زیستن بی گریه دشوار است بر ارباب درد
زندگی تا انتهای گریه می خواهد دلم
سرکشی دارد ز چشم اشکبارم هر نفس
ناله را زنجیر پای گریه می خواهد دلم
دل به چندین دانه اشک از دیده ام راضی نشد
خرمنی در آسیای گریه می خواهد دلم
رهنمای خنده چون ساغر مرا دلچسب نیست
همچو مینا، رهنمای گریه می خواهد دلم
گر نیاید آب از سرچشمه پی در پی، چه حظ؟
گریه دایم از قفای گریه می خواهد دلم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۴
گل و می از لب و رخساره اش می ریخت هرجانب
شکستن داشت امشب توبه ام، بیهوده نشکستم
بلندیهای همت، کار خود را می کند آخر
نخواهد داشت دوران این چنین در پایه پستم
گشودم چشم تر بر سفره قسمت حباب آسا
ندیدم چیز دیگر، مشت آهی در گره بستم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۸
ما شیشه به دست طرب آلود شکستیم
از غم، کمر چنگ و دل عود شکستیم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
تاب عنان گرفتن یک ناله ام نماند
از بس که در فراق تو بی تاب گریه ام