سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۵
دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
غم کجا شد که به جان آمدم از شادی خویش
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۴
دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۳
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸۱
ترا می‌خواستم ای غم که شب‌ها یار من باشی
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۲
نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی گنجد
سنایی غزنوی : الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله
اندر نقص دنیا گوید
دنیی ارچه ز حرص دلبر تست
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۱
برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هند
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۰
خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۹
در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش کنید
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۸
حریر شعله ی ما را در آب می بافند
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۹
سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۷
دوستان می روم از خود که صبا می آید
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۶
نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگون کنید
ملا احمد نراقی : باب چهارم
رجاء و امیدواری بدون طاعت
و اما آنچه دلالت می کند بر آنچه گفتیم، که رجاء و امیدواری به رحمت و مغفرت باید بعد از طاعت و عبادت باشد، و بدون آن غرور و حماقت است از آیات و اخبار بی حد و نهایت است چنانکه حق سبحانه می فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمه الله» یعنی «به درستی که کسانی که ایمان آوردند و به جهت متابعت رسول، ترک اوطان خود را نمودند و در راه خدا با کفار و نفس اماره جهاد کردند، ایشان اند که امیدوار به رحمت پروردگارند» و در مقام مذمت طایفه ای می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاخذون عرض هذا الادنی و یقولون سیغفر لنا» خلاصه معنی اینکه از عقب گذشتگان، طایفه ای آمدند که کتاب خدا از رفتگان به ایشان رسید، و ایشان گرفتار متاع دنیوی گشتند، و آنها را فرا گرفتند و می گویند که زود باشد که ما آمرزیده شویم و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «احمق کسی است متابعت هوا و هوس نفسانی را کند، و آرزو از خدا داشته باشد» و شخصی به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کرد «قومی هستند که گناه می کنند و می گویند ما امید به خدا داریم و همیشه چنین اند تا مرگ ایشان برسد حضرت فرمودند که ایشان کسانی هستند که به آرزو می گذارنند و دروغ می گویند، رجا و امید ندارند و به درستی که کسی که امید به چیزی داشته باشد در صدد طلب آن برمی آید و کسی که از چیزی بترسد از آن می گریزد» و شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که «قومی از دوستان تو معصیت می کنند و می گویند ما امیدواریم حضرت فرمود دروغ می گویند، دوستان ما نیستند اینها قومی هستند که امانی و آمال، ایشان را مضطرب کرده است کسی که امید به چیزی داشته باشد عمل از برای آن می کند» و باز از آن حضرت مروی است که «مومن، مومن نیست تا خوف و امید داشته باشد و خوف و امید نمی دارد مگر در وقتی که عمل کند از برای آنچه می ترسد و به آن امید دارد».
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۵
چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم می سازد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۴
نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کند
اوحدی مراغه‌ای : منطق‌العشاق
آغاز ده نامه
شنیدم کز هوسناکان جوانی
ادیب الممالک : مثنویات
شمارهٔ ۲۹ - نگارش عهدنامه
سپس بهر تاراج این تاج و تخت
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۲
چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گردد