حزین لاهیجی : خرابات
بخش ۴ - در تحسر فرقت رفتگان و تذکر حال گذشتگان گوید
کجا رفت آیین مردان حق؟ الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۱۱۳ - رفتن بشیر ابن جذلم برای خبر دادن به اهل مدینه به فرمان امام(ع)و باقی آن واقعه
رسیدیم نزدیک یثرب زمین مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۳
شب هجران سرآمد آمدی روز وصالست این مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۱
چشم دام تو پر از خون دل از زاری من امیر پازواری : هشتبیتیها
شمارهٔ ۲
وَنوشِهْ خُو شِهْ سَرْ هُونیا کَهُوتاجْ مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۰
شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۹
یارا کجا یاران کنند آزار یاران بیش از این حسینی غوری هروی : کنز الرموز
بخش ۳۴ - در بیان تجلی صفات میفرماید
بند راه توهم از اوصاف تست مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۸
چشم سفید شد برهت گلعذار من مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷
ای از ازل ز عشق تو آشفته کار من دقیقی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸
ای امیر شاهزاده خسرو دانش پژوه مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
خوش آنکه بیتو دامن بر جسم و جان فشانم باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۷۱
چون طفلان کس به هر افسانه تا کی واکند گوشی؟ وحیدالزمان قزوینی : شهرآشوب کوچک
بخش ۴۶ - صفت ضرّابی
ضرّابی را عیار پاکست مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳
خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته باشم رشیدالدین میبدی : ۳۶- سورة یس - مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى ماایم که زنده کنیم مردگان را، وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا و مینویسیم هر چه پیش میفرستند، وَ آثارَهُمْ و نشانها و رسمها و نهادها که مىنهادند، وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ و همه چیز را دانستهایم و شمرده، فِی إِمامٍ مُبِینٍ (۱۲) در لوح محفوظ آن پیشواى روشن پیدا. ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۱۷
و در این روزها نامهها رسید از ری که «چون رکابعالی حرکت کرد، یکی از شاهنشاهیان با بسیار مردم دلانگیز قصد ری کردند تا به فساد مشغول شوند. مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۲
دم مردن از آن با غیر یار آمد ببالینم
بخش ۴ - در تحسر فرقت رفتگان و تذکر حال گذشتگان گوید
کجا رفت آیین مردان حق؟ الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۱۱۳ - رفتن بشیر ابن جذلم برای خبر دادن به اهل مدینه به فرمان امام(ع)و باقی آن واقعه
رسیدیم نزدیک یثرب زمین مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۳
شب هجران سرآمد آمدی روز وصالست این مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۱
چشم دام تو پر از خون دل از زاری من امیر پازواری : هشتبیتیها
شمارهٔ ۲
وَنوشِهْ خُو شِهْ سَرْ هُونیا کَهُوتاجْ مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۰
شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۹
یارا کجا یاران کنند آزار یاران بیش از این حسینی غوری هروی : کنز الرموز
بخش ۳۴ - در بیان تجلی صفات میفرماید
بند راه توهم از اوصاف تست مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۸
چشم سفید شد برهت گلعذار من مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷
ای از ازل ز عشق تو آشفته کار من دقیقی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸
ای امیر شاهزاده خسرو دانش پژوه مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
خوش آنکه بیتو دامن بر جسم و جان فشانم باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۷۱
چون طفلان کس به هر افسانه تا کی واکند گوشی؟ وحیدالزمان قزوینی : شهرآشوب کوچک
بخش ۴۶ - صفت ضرّابی
ضرّابی را عیار پاکست مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳
خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته باشم رشیدالدین میبدی : ۳۶- سورة یس - مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى ماایم که زنده کنیم مردگان را، وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا و مینویسیم هر چه پیش میفرستند، وَ آثارَهُمْ و نشانها و رسمها و نهادها که مىنهادند، وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ و همه چیز را دانستهایم و شمرده، فِی إِمامٍ مُبِینٍ (۱۲) در لوح محفوظ آن پیشواى روشن پیدا. ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۱۷
و در این روزها نامهها رسید از ری که «چون رکابعالی حرکت کرد، یکی از شاهنشاهیان با بسیار مردم دلانگیز قصد ری کردند تا به فساد مشغول شوند. مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۲
دم مردن از آن با غیر یار آمد ببالینم