صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷
کس ره به دیار جان ندارد آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
گویند بهار است و جهان رشگ بهشت است صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶
گردون ماهی جوان ندارد صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
مقابل مه ما مشتری کمال ندارد سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۸۰
سگی را لقمه‌ای هرگز فراموش عطار نیشابوری : پندنامه
در بیان رعایت یتیم ونصایح دیگر
بر سر بالین بیماران گذر صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
چون یار سخن راند وز نطق شکر بارد نصرالله منشی : باب الفحص عن امر دمنة
بخش ۶ - حکایت زن بازرگان کشمیری
آورده‌اند که در شهر کشمیر بازرگانی بود حمیر نام و زنی ماه پیکر داشت که نه چشم چرخ چنان روی دیده بود، نه راید فکرت چنان نگار گزیده،رخساری چون روز ظفر تابان و زلفی چون شب فراق درهم وبی پایان. صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳
از آن دو زلف پریشان که خم به خم دارد وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۳۳۵
پیش تو بسی از همه کس خوارترم من امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۲۹
ای جوان دولت جهاندار ای همایون شهریار صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲
مسلسل زلف مشکین گرد آن رخسار می‌گردد حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷
به دیدار توام چندان نیازست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۹
دلها بیک نظاره ز نظارگان گرفت صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱
عشقی که به سوز و ساز گردد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۰
آیینه شو وصال پری طلعتان طلب صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
دردا که ز دوران به غم خویشتن افتاد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۳۵
سخن پیش رخش زیبا مگویید صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۹
مرا سودای جانان بر سر افتاد ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
یزدان خرد و کمال راه تو نهاد
شمارهٔ ۱۳۷
کس ره به دیار جان ندارد آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
گویند بهار است و جهان رشگ بهشت است صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶
گردون ماهی جوان ندارد صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
مقابل مه ما مشتری کمال ندارد سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۸۰
سگی را لقمه‌ای هرگز فراموش عطار نیشابوری : پندنامه
در بیان رعایت یتیم ونصایح دیگر
بر سر بالین بیماران گذر صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
چون یار سخن راند وز نطق شکر بارد نصرالله منشی : باب الفحص عن امر دمنة
بخش ۶ - حکایت زن بازرگان کشمیری
آورده‌اند که در شهر کشمیر بازرگانی بود حمیر نام و زنی ماه پیکر داشت که نه چشم چرخ چنان روی دیده بود، نه راید فکرت چنان نگار گزیده،رخساری چون روز ظفر تابان و زلفی چون شب فراق درهم وبی پایان. صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳
از آن دو زلف پریشان که خم به خم دارد وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۳۳۵
پیش تو بسی از همه کس خوارترم من امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۲۹
ای جوان دولت جهاندار ای همایون شهریار صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲
مسلسل زلف مشکین گرد آن رخسار می‌گردد حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷
به دیدار توام چندان نیازست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۹
دلها بیک نظاره ز نظارگان گرفت صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱
عشقی که به سوز و ساز گردد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۰
آیینه شو وصال پری طلعتان طلب صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
دردا که ز دوران به غم خویشتن افتاد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۳۵
سخن پیش رخش زیبا مگویید صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۹
مرا سودای جانان بر سر افتاد ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
یزدان خرد و کمال راه تو نهاد
