شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۲
نوری است که وصفش به ستاره نتوان کرد ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶
مسلمانان دلی دارم جراحت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵۸
ترک چشم مخمورش مست ناتوانیهاست فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۶
با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۶
در خاموشی چرا شوی کند و ملول مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۷
چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۶۴
در واکرده، در بسته ز دربان گردد عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۲۷
المنة للّه که نیم هر نفسی رشیدالدین میبدی : ۳۷- سورة الصافات - مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (۱۳۹) یونس از فرستادگان ما بود. ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
زین مردم دلسیاه، رخ دارم زرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۹۱
جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۹۶
زخط پشت لب آن طاق ابرو از نظر افتد صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۳
بسیار آشنا به نظر جلوه میکنی عطار نیشابوری : باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق
شمارهٔ ۱۶
خود را ز تو بیگناه مینتوان داشت مولوی : دفتر دوم
بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
بر لب جو بوده دیواری بلند ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۲۱ - پس از ورود به خاک بجنورد
چون خطه طوس را پس پشت بهشت رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۸ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى هر چند که حکم این آیت بر عموم است که البته هیچ مؤمن را نیست که با جهودان و ترسایان موالات گیرد، چنان که آنجا گفت: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، جاى دیگر گفت: لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ، اما على الخصوص نزول این آیت را سببى هست، و علما در آن مختلفاند. عطیّة بن سعید العوفى و زهرى گفتند: سبب آن بود که روز بدر چون آن هزیمت و شکستگى بر کافران افتاد، جماعتى مسلمانان با قومى جهودان که نزدیکان و دوستان ایشان بودند میگفتند ایمان آرید، پیش از آنکه شما را روزى دیگر چون روز بدر پیش آید، و آن گه خود هیچ بر جاى نمانید. مالک بن الضیف که از جهودان بود جواب داد که: شما بدان غره گشتید که جمعى از قریش بکشتید، از آنکه ایشان را در جنگ و تدبیر آن علم نبود، و ساز آن کار نداشتند، اگر ما را روزى پیش آید بینید که شما را بر ما دست نبود، و ما به آئیم. نهج البلاغه : حکمت ها
علم بی فایده
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳
گر دیر سومنات بود، گر صوامعست سعدی : غزلیات
غزل ۴۳۰
به تو مشغول و با تو همراهم
غزل شمارهٔ ۶۴۲
نوری است که وصفش به ستاره نتوان کرد ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶
مسلمانان دلی دارم جراحت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵۸
ترک چشم مخمورش مست ناتوانیهاست فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۶
با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۶
در خاموشی چرا شوی کند و ملول مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۷
چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۶۴
در واکرده، در بسته ز دربان گردد عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۲۷
المنة للّه که نیم هر نفسی رشیدالدین میبدی : ۳۷- سورة الصافات - مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (۱۳۹) یونس از فرستادگان ما بود. ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
زین مردم دلسیاه، رخ دارم زرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۹۱
جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۹۶
زخط پشت لب آن طاق ابرو از نظر افتد صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۳
بسیار آشنا به نظر جلوه میکنی عطار نیشابوری : باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق
شمارهٔ ۱۶
خود را ز تو بیگناه مینتوان داشت مولوی : دفتر دوم
بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
بر لب جو بوده دیواری بلند ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۲۱ - پس از ورود به خاک بجنورد
چون خطه طوس را پس پشت بهشت رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۸ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى هر چند که حکم این آیت بر عموم است که البته هیچ مؤمن را نیست که با جهودان و ترسایان موالات گیرد، چنان که آنجا گفت: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، جاى دیگر گفت: لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ، اما على الخصوص نزول این آیت را سببى هست، و علما در آن مختلفاند. عطیّة بن سعید العوفى و زهرى گفتند: سبب آن بود که روز بدر چون آن هزیمت و شکستگى بر کافران افتاد، جماعتى مسلمانان با قومى جهودان که نزدیکان و دوستان ایشان بودند میگفتند ایمان آرید، پیش از آنکه شما را روزى دیگر چون روز بدر پیش آید، و آن گه خود هیچ بر جاى نمانید. مالک بن الضیف که از جهودان بود جواب داد که: شما بدان غره گشتید که جمعى از قریش بکشتید، از آنکه ایشان را در جنگ و تدبیر آن علم نبود، و ساز آن کار نداشتند، اگر ما را روزى پیش آید بینید که شما را بر ما دست نبود، و ما به آئیم. نهج البلاغه : حکمت ها
علم بی فایده
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳
گر دیر سومنات بود، گر صوامعست سعدی : غزلیات
غزل ۴۳۰
به تو مشغول و با تو همراهم