ادیب الممالک : شورشنامه
بخش ۱۸ - سفارش بانو با کدخدا و رئیس و وصیت او با فرنگیس و بلقیس
چو بانو شنید این حکایت تمام انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۴۷ - در وصف بزرگی و کرم صاحب ترمد
دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ احمد شاملو : شکفتن در مه
پدران و فرزندان
هستی نهج البلاغه : حکمت ها
مشكل هم نشينى با قدرتمندان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> صَاحِبُ اَلسُّلْطَانِ كَرَاكِبِ اَلْأَسَدِ يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ کمالالدین اسماعیل : غزلیات
شمارهٔ ۶۲
سحرگهان که دم صبح در چمن گیرد نصرالله منشی : باب الاسد و ابن آوی
بخش ۱۴
شیر پرسید که: کدام موضع است که ازان مدخل توان؟ گفت: گویند «در دل بنده تو وحشتی حادث شده است بدانچه در حق او فرمودی و امروز مستزید و آزرده ست، »، و این جایگاه بدگمانی است خاصه ملک را در باب کسانی که عقوبت و جفا دیده باشند یا از منزلت خویش بیفتاده یا بعزلی مبتلا گشته یا خصمی را که در رتبت کم ازو بوده باشد برو تقدمی افتاده، هرچند این خود هرگز نتواند بود، و بر خردمند پوشیده نماند که پس چنین حوادث اعتقادها از جانبین صافی تر گردد، چه اگر در ضمیر مخدوم بسبب تقصیری و اهمالی که از جهت خدمتگار رسانند کراهیتی باشد چون خشم خود براند و تعریکی فراخور حال آن کس بفرماید لاشک اثر آن زایل شود و اندک و بسیار چیزی باقی نماند، و مغمز تمویهات قاصدان هم بشناسد و بیش میل بترهات اصحاب اغواض ننماید و فرط اخلاص ومناصحت و کمال هنر و کفایت این کس بهتر مقرر گردد، که تابنده ای کافی مخلص نباشد در معرض حسد و عداوت نیفتد و یاران در حق او بتزویر نگرایند. و راست گفتهاند که: کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
افسوس که جمعیت از احوالم رفت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷۵
منصور صفت سر بسردار بدیدیم طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۴
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است هلالی جغتایی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳
تخت مرصع گرفت شاه ملمع بدن کمالالدین اسماعیل : ملحقات
شمارهٔ ۸ - وله ایضا
مرا دوستی گفت قانع شو، ایرا سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵
ای دیدن تو حیات جانم کمال خجندی : معمیات
شمارهٔ ۲
گویم بتو نام آن شکر لب اهلی شیرازی : شمع و پروانه
بخش ۷ - مدح سلطان یعقوب
زهی لطف خدا خورشید تابان نیر تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
جانا حیوه من زلب می پرست تست حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰۱
ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در کار من سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
ای کارگزاران درت شمس و زحل، رودکی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱
چون کار دلم ز زلف او ماند گره حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۱۰
هستی بر مقیدات از حق اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲۱
تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو
بخش ۱۸ - سفارش بانو با کدخدا و رئیس و وصیت او با فرنگیس و بلقیس
چو بانو شنید این حکایت تمام انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۴۷ - در وصف بزرگی و کرم صاحب ترمد
دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ احمد شاملو : شکفتن در مه
پدران و فرزندان
هستی نهج البلاغه : حکمت ها
مشكل هم نشينى با قدرتمندان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> صَاحِبُ اَلسُّلْطَانِ كَرَاكِبِ اَلْأَسَدِ يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ کمالالدین اسماعیل : غزلیات
شمارهٔ ۶۲
سحرگهان که دم صبح در چمن گیرد نصرالله منشی : باب الاسد و ابن آوی
بخش ۱۴
شیر پرسید که: کدام موضع است که ازان مدخل توان؟ گفت: گویند «در دل بنده تو وحشتی حادث شده است بدانچه در حق او فرمودی و امروز مستزید و آزرده ست، »، و این جایگاه بدگمانی است خاصه ملک را در باب کسانی که عقوبت و جفا دیده باشند یا از منزلت خویش بیفتاده یا بعزلی مبتلا گشته یا خصمی را که در رتبت کم ازو بوده باشد برو تقدمی افتاده، هرچند این خود هرگز نتواند بود، و بر خردمند پوشیده نماند که پس چنین حوادث اعتقادها از جانبین صافی تر گردد، چه اگر در ضمیر مخدوم بسبب تقصیری و اهمالی که از جهت خدمتگار رسانند کراهیتی باشد چون خشم خود براند و تعریکی فراخور حال آن کس بفرماید لاشک اثر آن زایل شود و اندک و بسیار چیزی باقی نماند، و مغمز تمویهات قاصدان هم بشناسد و بیش میل بترهات اصحاب اغواض ننماید و فرط اخلاص ومناصحت و کمال هنر و کفایت این کس بهتر مقرر گردد، که تابنده ای کافی مخلص نباشد در معرض حسد و عداوت نیفتد و یاران در حق او بتزویر نگرایند. و راست گفتهاند که: کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
افسوس که جمعیت از احوالم رفت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷۵
منصور صفت سر بسردار بدیدیم طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۴
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است هلالی جغتایی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳
تخت مرصع گرفت شاه ملمع بدن کمالالدین اسماعیل : ملحقات
شمارهٔ ۸ - وله ایضا
مرا دوستی گفت قانع شو، ایرا سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵
ای دیدن تو حیات جانم کمال خجندی : معمیات
شمارهٔ ۲
گویم بتو نام آن شکر لب اهلی شیرازی : شمع و پروانه
بخش ۷ - مدح سلطان یعقوب
زهی لطف خدا خورشید تابان نیر تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
جانا حیوه من زلب می پرست تست حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰۱
ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در کار من سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
ای کارگزاران درت شمس و زحل، رودکی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱
چون کار دلم ز زلف او ماند گره حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۱۰
هستی بر مقیدات از حق اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲۱
تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو