ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۰۱ - علی جان
نامه‌ات آورد اسکدار علی جان
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۹۵
رتبه خال تو مشک ناب ندارد
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
رنج نخست
خلید خار درشتی بپای طفلی خرد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۱۷
زدندان ریختن عقد سخن زیر و زبرگردد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۳
جز روی او که در عرق شرم غوطه زد
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۹۶
گر تنگ بدی این سینهٔ من
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۸۱ - شراب عشق
فرخا حال و خوشا اقبال تو
عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۳۳
زین کار که در گردنِ من خواهد بود
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۰۰ - یادگار بهار به پاکستان
همیشه لطف خدا باد یار پاکستان
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵
چون ساز کند عدم حیات افزائی
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۹
من که باشم؟ که به من نامه فرستند و سلام
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۸۵
گر من از اسرار عشقش، نیک دانا بودمی
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷۹
هر شب منم فتاده به گرد سرای تو
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳۵
اول ،‌در عدم‌، دهنت باز می‌کند
احمد شاملو : هوای تازه
کبود
زیرِ خروش و جنبشِ ظاهر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۱
از بلبل سرمست نوائی شنوم
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۹۹ - به یکی از معاندین
ای کسروی ای سفیه نادان
رضی‌الدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۴
از بس در سر هوای آن دوست مرا
غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۴۹ - اصل ششم
بدان که شاخه های دنیا بسیار است و یکی از شاخه های وی مال و نعمت هاست و یکی جاه و حشمت و هم شاخه های دیگر دارد، اما فتنه مال عظیم است و عظیم ترین فتنه وی است و خدای سبحانه و تعالی وی را عقبه خوانده است و گفته است، «فلا اقتحم العقب و ما ادریک ما العقبه؛ فک رقبه او اطعام فی یوم ذی مسغبه» و هیچ عقبه سخت تر از این نیست از آن که از وی چاره نیست که وی با آن که سبب قضای شهوت است زاد آخرت است که از قوت و لباس و مسکن چاره نیست و این عین مال است و به مال به دست توان آورد، پس اندر نایافت وی صبر نیست و اندر وی سلامت نیست. اگر نباشد درویشی بود که از وی به وی بیم کفر است و. اگر باشد توانگری باشد که اندر وی خطر بطر است و درویش را دو حالت است یکی حرص و یکی قناعت. و قناعت محمود است و حریص را دو حالت است یکی طمع به مردمان و یکی کسب به دست خویش این محمود است و توانگر را نیز دو حالت است یکی بخل و امساک و دیگر دادن و سخاوت کردن و دهنده را دو حالت است یکی اسراف و دیگر اقتصار. و از این دو حالت یکی مذموم است و بدان دیگر آمیخته است و شناختن این هم مهم است. اندر جمله، مال از فایده و از آفات خالی نیست و فریضه است هردو را به شناختن تا از آفات وی حذر کنند و طلب وی به قدر فایده وی کنند.
عطار نیشابوری : اشترنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا برنام حی لایزال