نهج البلاغه : نامه ها
نامه به معاويه در پند و هشدار به او
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية </strong> فَاتَّقِ اَللَّهَ فِيمَا لَدَيْكَ وَ اُنْظُرْ فِي حَقِّهِ عَلَيْكَ وَ اِرْجِعْ إِلَى مَعْرِفَةِ مَا لاَ تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۳۹ - کشتن فرامرز،اژدها را
بگفت و برانگیخت شبرنگ را
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۵
آخر گل و خار را بدیدی
مولوی : دفتر اول
بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیه‌السلام از امراکی ولی عهد از شما کدامست
بعد ماهی گفت خلق ای مهتران
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۲
ای آن که تو خواب ما ببستی
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و ششم - خَلَقَ آدَمَ عَلی صُوْرَتِهِ آدمیان همه مظهر میطلبند
خَلَقَ آدَمَ عَلی صُوْرَتِهِ آدمیان همه مظهر میطلبند، بسیار زنان باشند که مستور باشند امّا رو باز کنند تا مطلوبی خود را بیازمایند چنانک تو اُستره را بیازمایی و عاشق بمعشوق میگوید من نخفتم و نخوردم و چنين شدم و چنان شدم بی تو معنیش این باشد که تو مظهر میطلبی مظهر تو منم تا بدو معشوقی فروشی، و همچنين علما و هنرمندان جمله مظهر میطلبند کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیاً فَاحْبَبْتُ اَنْ اَعْرَفُ، خلق آدم علی صورته اَی علی صورة احکامه احکام او در همه خلق پیدا شود، زیرا همه ظلّ حقّند و سایه بشخص ماند، اگر پنج انگشت باز شود سایه نیز باز شود و اگر در رکوع رود سایه هم در رکوع رود و اگر دراز شود هم دراز شود پس خلق طالب طالب مطلوبی و محبوبیاند که خواهند تا همه محبّ او باشند و خاضع، و با اعدای او عدو و با اولیای او دوست، این همه احکام وصفات حقسّت که در ظلّ مینماید غایة ما فی الباب این ظلّ ما از ما بی خبرست، امّا ما باخبریم ولیکن نسبت بعلم خدا این خبرما حکم بیخبری دارد، هرچه در شخص باشد همه در ظلّ ننماید جز بعضی چیزها پس جملهٔ صفات حق درین ظلّ ما ننماید بعضی نماید که وَمَا اُوْتِیْتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلَّا قَلِیْلاً.
سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۳۸ - حکایت کردن خسرو با مریم از درد شیرین
در آن عشرت چو از شب رفت پاسی
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰
بازم صنما چه می‌فریبی؟
فریدون مشیری : گناه دریا
سکوت
دلا شب‌ها نمی نالی به زاری؛ سر راحت به بالین می گذاری
فریدون مشیری : ابر و کوچه
بهار می رسد، اما
بهار می رسد، اما ز گل نشانش نیست
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۳۹
ای یار یگانه چند خسبی؟
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۰۹
دل از خاکساری بهشت خدا شد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰
فرو خوردم ز غیرت گریهٔ مستانهٔ خود را
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۳۷
مجلس چو چراغ و تو چو آبی
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۴ - گلستان
نوبهار آمد و شدگیتی دیگرگونا
نهج البلاغه : نامه ها
نامه به قثم بن عباس فرماندار مكه در بیان وظایف حاکم
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة </strong>
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۲۴
روز ار دو هزار بار می‌آیی
جامی : دفتر دوم
بخش ۴۸ - قصه عاشق شدن کنیزک خلیفه بغداد بر غلام وی و از استیلای عشق وی خود را در دجله انداختن
نوبهاران خلیفه بغداد
مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای کم زده خورشید فلک از رایت
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۲۲
به کوی دل فرورفتم زمانی