نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۳
ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
گر تو عاشق می شوی بر «واو» شو بر «جیم » و «هی » نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵
کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۱
تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۰
ای بر گل عذارت ریحان تر نوشته نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۸
بیار ای ساقی مهوش! می گلرنگ روحانی نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱
مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکی است نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۸۷
دل از عشق پریرویان دل من برنمی گیرد نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸
کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۲
ز من که طایر قافم نشان عنقا پرس بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۴
نالهها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست مولوی : دفتر سوم
بخش ۳۳ - پیدا شدن استارهٔ موسی علیه السلام بر آسمان و غریو منجمان در میدان
بر فلک پیدا شد آن استارهاش بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۳
گر آینهات محرم زشتی و نکوییست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵
کی ز جهان برون شود جزو جهان؟ هله بگو بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۲
بیتوام جای نگه جنبش مژگانی هست نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
مرغ عرشیم و قاف خانه ماست نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
منم آن مجمع البحرین که پر لؤلؤی مرجان است بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۱
تا ز جنس تب وتاب نفس آثاری هست ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۱۴ - کجاست؟
خارندگلبنان، چمنا پس گلت کجاست سعدالدین وراوینی : باب هفتم
داستان شتر با شتربان
روباه گفت که مردی شتربان شتری بارکش داشت. هر روز از نمکزار خرواری نمک بر پشت او نهادی و بشهر آوردی فروختن را. روزی بچشمِ رحمت با شتر ملاحظتی واجب دید و جهتِ تخفیف سرِ او بصحرا داد تا باختیارِ خویش دمی برآورد و لحظهٔ بیاساید. اتّفاقاً خرگوشی که در سابقِ حال با او دالّتی و آشنائی داشت، آنجا رسید. هر دو را ملاقاتی که مدتها پیش دیدهٔ آرزو بود ، از حجابِ انتظار بیرون آمد و بدیدارِ یکدیگر از جانبین ارتیاحی تمام حاصل شد و بتعرّفِ احوال تعطّفها نمودند. خرگوش گفت :
شمارهٔ ۲۵۳
ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
گر تو عاشق می شوی بر «واو» شو بر «جیم » و «هی » نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵
کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۱
تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۰
ای بر گل عذارت ریحان تر نوشته نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۸
بیار ای ساقی مهوش! می گلرنگ روحانی نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱
مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکی است نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۸۷
دل از عشق پریرویان دل من برنمی گیرد نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸
کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۲
ز من که طایر قافم نشان عنقا پرس بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۴
نالهها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست مولوی : دفتر سوم
بخش ۳۳ - پیدا شدن استارهٔ موسی علیه السلام بر آسمان و غریو منجمان در میدان
بر فلک پیدا شد آن استارهاش بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۳
گر آینهات محرم زشتی و نکوییست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵
کی ز جهان برون شود جزو جهان؟ هله بگو بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۲
بیتوام جای نگه جنبش مژگانی هست نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
مرغ عرشیم و قاف خانه ماست نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
منم آن مجمع البحرین که پر لؤلؤی مرجان است بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۱
تا ز جنس تب وتاب نفس آثاری هست ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۱۴ - کجاست؟
خارندگلبنان، چمنا پس گلت کجاست سعدالدین وراوینی : باب هفتم
داستان شتر با شتربان
روباه گفت که مردی شتربان شتری بارکش داشت. هر روز از نمکزار خرواری نمک بر پشت او نهادی و بشهر آوردی فروختن را. روزی بچشمِ رحمت با شتر ملاحظتی واجب دید و جهتِ تخفیف سرِ او بصحرا داد تا باختیارِ خویش دمی برآورد و لحظهٔ بیاساید. اتّفاقاً خرگوشی که در سابقِ حال با او دالّتی و آشنائی داشت، آنجا رسید. هر دو را ملاقاتی که مدتها پیش دیدهٔ آرزو بود ، از حجابِ انتظار بیرون آمد و بدیدارِ یکدیگر از جانبین ارتیاحی تمام حاصل شد و بتعرّفِ احوال تعطّفها نمودند. خرگوش گفت :