میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۰
به جان دشمن به غیر تن نداری
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۴
ترک سرمستی مرا دامن کشانم می کشد
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۱
تا گدای درتوام شاهم
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷
شکسته زلف یکی ترک مست یار منست
نیر تبریزی : آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی)
بخش ۹ - ذکر شهادت سبط مؤتمن حضرت شاهزاده، قاسم بن الحسن علیهما السلام
قاسم آن نوباوۀ باغ حسن
فریدون مشیری : بهار را باورکن
چراغی در افق
به پیش روی من، تا چشم یاری میکند، دریاست.
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۸
دیوانه‌ام ولیک بغیر از دو زلف یار
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۱
تا چند کند دست تو با زلف تو بازی
غبار همدانی : مفردات
شمارهٔ ۴
این قامت رعنای تو این خانۀ ویران من
مولوی : دفتر اول
بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
قصهٔ رنجور و رنجوری بخواند
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸
در حجاب خرقه و دستار، مستی خوشتر است
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۲۹ - تحریض سلیمان علیه‌السلام مر رسولان را بر تعجیل به هجرت بلقیس بهر ایمان
هم‌چنان که شه سلیمان در نبرد
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۲
رفته از ما و تو منی و توئی
سنایی غزنوی : الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران
ستایش امام ابوحنیفه رضی‌اللّٰه عنه
ذکر الامامین الهادیین ابی‌حنیفة نعمان‌بن ثابت الکوفی و محمدبن ادریس الشافعی رحمة‌اللّٰه علیهما. فی مناقب الامام الاعظم الزاهد مفتاح الشریعة کنوز الذریعة نظام‌الدّین قوام‌الاسلام ابی حنیفة نعمان‌بن ثابت الکوفی رحمة‌اللّٰه علیه، ذکرالنعمان صون عن‌الحرمان، قال الشافعی رضی‌اللّٰه عنه: الفقهاء کلّهم عیال ابی‌حنیفة رحمة‌اللّٰه.
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون
چند آن فرعون می‌شد نرم و رام
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۳
هی خویش بیارای و خر خویش بیارای
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۴
تو با لب نمکین از چه قند گفتاری
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۳۹ - حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
پیرمردی پیشش آمد با عصا
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
در محفل اغیار همه غنج و دلال است