امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳۷
ماه هلال ابروی من عقل مرا شیدا مکن
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
در گرد ناله وادی دل رزمگاه کیست؟
نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
به خدمت شمسه خوبان خلخ
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۹۳
غافل از داغ جنون ای دیده روشن مشو
رشیدالدین میبدی : ۶۸- سورة القلم- مکیة
النوبة الثانیة
این سوره هزار و دویست و پنجاه و شش حرف و سیصد کلمت، پنجاه و دو آیت جمله به مکه فرو آمد، بقول بیشترین مفسّران. ابن عباس و قتاده گفتند: از اول سوره تا سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ به مکّه فرو آمد و ازینجا تا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ به مدینه فرو آمد. و ازینجا تا فَهُمْ یَکْتُبُونَ به مکّه فرو آمد، و از اینجا تا فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ به مدینه فرو آمد و ازینجا تا بآخر سوره به مکّه فرو آمد. در این سوره دو آیت منسوخ است: فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف. و باقى آیت محکم. و و آیت دیگر فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ معنى صبر اندرین آیت منسوخ است بآیت سیف.
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۸
هر جا که سری است پر زسودای شماست
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۹۹
تلخی ز لب لعل تو نشنفتم و رفتم
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱
شب هجران تباه اندر تباه است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۸۲
ز کوشش حاصلی غیر از غبار دل نمی یابم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۶۶
هر کس ز قید تن دل روشن برآورد
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۱
مال هست از درون دل چون مار
صوفی محمد هروی : ده نامه
بخش ۲۳ - رفتن خادمه از بر عاشق
خادمه بگشاد زبان پیش یار
وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۵۷
هنوز عاشقی‌و دلرباییی نشدست
اهلی شیرازی : قصاید
شمارهٔ ۲۵ - در شجاعت شاه اسمعیل گوید
شاه روشندل که ریزد خون دشمن بهر دوست
عطار نیشابوری : سی فصل
بخش ۸
بگویم با تو سری ای سخندان
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۷۷
عارفانه بیا و خوش می گو
یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۸۷ - به میرزا احمد صفائی فرزند خود نوشته
احمد نخستین نامه های ترا از گزارش من و نگارش ابراهیم دستوری و پاسخ این است، بینوش و بپذیر و کارفرمای و سود اندوز. علی نقی و مادرش خود از این داد و ستد گسستن خواسته اند، همراه میرزا ابراهیم به شما دستوری فرستادم سود و بهبود ما در گسیختن است نه آویختن. اگر جز این باشد پرده ما دیر یا زود دریده خواهد شد. باور نداری در بارنامه آسمانی آویز و با پاک یزدان کنکاش کن او زیان و سود بندگان را از همه بهتر شناسد. چنانچه بستگی را رستگی رست، او را به هاشمی گوهری پاک زاد پیمان زنا شوهری دربند، خواستن و فرستادن دائی بسیار بجا و سزاست ولی چونان بفرست که از رهگذر بستگان آسوده زید زیرا که آدمی آن پندار و اندیشه است و چون او فراجای دیگر باشد این استخوان و ریشه کوه خاک و گل است و بار جان و دل. گزارش بلوچ را تنی دوانارکی زبان آور همه جا رو و همه چیز گوی شنیدند، در بدر همی پویند و سر به سر همی گویند تا کیفر و پاداش حسینعلی و ایشان و دیگر نیک کرداران و بد اندیشان چه باشد؟ ساخت و سازش با پسرهای علی اکبر بیک فرخنده همایون است و همواره با ایشان و دیگران ما را اندیشه ساخت و سازش و نواخت و نوازش بوده، اگر چه دانم این میوه به کام نرسد و این مرغ به دام نیفتد ولی شما پاس اندیش پیمان و پیوند باشید شاید این بار شکسته و گسسته نگردد.
سید حسن غزنوی : غزلیات
شمارهٔ ۹
قمری اندر بهار یار من است
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۸
یارش نتوان گفت که از یار بنالد