مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲۶
آمد آمد آنکه نرفت او هرگز صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۹۱
چشم تو ز دلها چه خبر داشته باشد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۶
رطل گران ده صبوح زانکه رسیده است صبح رهی معیری : رباعیها
در ماتم صبحی
دردا که بهار عیش ما آخر شد طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲
آه ازان روزی که گردیدم من از وصل تو دور اوحدی مراغهای : منطقالعشاق
نامه ششم از زبان معشوق به عاشق
اگر صد چون تومیرد غم ندارم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۰۲
خط تو ریشه در رگ جان می دواندم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۶۶
امروز رخ نشسته به خون جگر سخن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۳
گویند مرا چند بخندی ز گزاف صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۰۸
بر حواس خویش، راه آرزوها بستهایم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۵۳
رخنه در سنگ اگر از آه سحرگاه کنم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۸
آن لب رنگین سخن بی خواست گویا می شود صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۵۰
سیل از ویرانهٔ من شرمساری میبرد حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند عطار نیشابوری : بخش پانزدهم
المقالة الخامس عشر
درآمد پنجمین فرزندِ هشیار رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۲۰ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: خُذِ الْعَفْوَ فرمان آمد از خداوند کریم مهربان، بار خداى همه بار خدایان، کریم و لطیف در نام و در نشان، بمحمّد خاتم پیغامبران، و مقتداى جهانیان، که: اى سیّد! در گذار گناه از گناهکاران، و بپوش عیب ایشان، و برکش قلم عفو بر جریده بدکاران. اى سید! از ما گیر خلق پسندیده، و فعل ستوده، گفتار براستى و با خلق آشتى. در صحبت یار نیکان، و در خلوت تیمار بر ایشان. اى سیّد! من که خداوندم بردبارم، و بردباران را دوست دارم. از دشمن ناسزا میشنوم، و شوخى وى در خلوت مىبینم، و پرده بر وى میدارم، و بعقوبت نشتابم، و توبه و عفو بر وى عرضه میکنم، و بدرگاه خود باز میخوانم که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ. حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۴
امشب که دل در آتش آن گلعذار بود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰۳
شنیدی تو که خط آمد ز خاقان؟ خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸۹ - قصیده
در کفم نیست آنچه میباید حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۷
الهی به قربان سرگشتگانت
رباعی شمارهٔ ۹۲۶
آمد آمد آنکه نرفت او هرگز صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۹۱
چشم تو ز دلها چه خبر داشته باشد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۶
رطل گران ده صبوح زانکه رسیده است صبح رهی معیری : رباعیها
در ماتم صبحی
دردا که بهار عیش ما آخر شد طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲
آه ازان روزی که گردیدم من از وصل تو دور اوحدی مراغهای : منطقالعشاق
نامه ششم از زبان معشوق به عاشق
اگر صد چون تومیرد غم ندارم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۰۲
خط تو ریشه در رگ جان می دواندم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۶۶
امروز رخ نشسته به خون جگر سخن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۳
گویند مرا چند بخندی ز گزاف صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۰۸
بر حواس خویش، راه آرزوها بستهایم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۵۳
رخنه در سنگ اگر از آه سحرگاه کنم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۸
آن لب رنگین سخن بی خواست گویا می شود صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۵۰
سیل از ویرانهٔ من شرمساری میبرد حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند عطار نیشابوری : بخش پانزدهم
المقالة الخامس عشر
درآمد پنجمین فرزندِ هشیار رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۲۰ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: خُذِ الْعَفْوَ فرمان آمد از خداوند کریم مهربان، بار خداى همه بار خدایان، کریم و لطیف در نام و در نشان، بمحمّد خاتم پیغامبران، و مقتداى جهانیان، که: اى سیّد! در گذار گناه از گناهکاران، و بپوش عیب ایشان، و برکش قلم عفو بر جریده بدکاران. اى سید! از ما گیر خلق پسندیده، و فعل ستوده، گفتار براستى و با خلق آشتى. در صحبت یار نیکان، و در خلوت تیمار بر ایشان. اى سیّد! من که خداوندم بردبارم، و بردباران را دوست دارم. از دشمن ناسزا میشنوم، و شوخى وى در خلوت مىبینم، و پرده بر وى میدارم، و بعقوبت نشتابم، و توبه و عفو بر وى عرضه میکنم، و بدرگاه خود باز میخوانم که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ. حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۴
امشب که دل در آتش آن گلعذار بود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰۳
شنیدی تو که خط آمد ز خاقان؟ خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۸۹ - قصیده
در کفم نیست آنچه میباید حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۷
الهی به قربان سرگشتگانت