عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۱۱
خبری ده به من ای باد که جانان چون است؟
آن گل تازه و آن غنچهٔ خندان چون است؟
رخ و زلفش را میدانم باری که خوشند
دل دیوانهٔ من پهلوی ایشان چون است؟
هم به جان و سرجانان که گمانیش مگوی
گو همین یک سخن راست که جانان چون است؟
با که می‌خورد آن ظالم و در خوردن می
آن رخ پرخوی و آن زلف پریشان چون است؟
چشم بد خوش که هشیار نباشد مست است
لب می گونش که دیوانه کند آن چون است؟
روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند
یارب آن یوسف گم‌گشته بزندان چون است؟
خشک سالی است درین عهد وفا را ای اشک
زان حوالی که تومی‌آیی یاران چون است؟
پست شد خسرو مسکین به لگد کوب فراق
مور در خاک فرو رفت سلیمان چون است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۱۵
هر مژه از غمزهٔ خون ریز تو ناوک زنی است
کاندرون هر جگر زان زخم ناوک روزنی است
چشمت آفت، غمزه فتنه، خط قیامت، رخ بلاست
آشنایی با چنین خصمان نه حد چون منی است
جان که زارم می‌کشد از یاد چون تو دوستی
جان من از تو چه پنهان آشکارا دشمنی است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۱۹
ای نسیم صبح‌دم یارم کجاست؟
غم ز حد بگذشت غم‌خوارم کجاست؟
خواب در چشمم نمی‌آید به شب
آن چراغ چشم بیدارم کجاست؟
دوست گفت آشفته گرد و زار باش
دوستان آشفته و زارم کجاست؟
نیستم آسوده از کارش دمی
یارب آسوده از کارم کجاست؟
تا به گوش او رسانم حال خویش
ناله‌های خسرو زارم کجاست؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۲۳
گل ز رخسارهٔ تو بی آبست
مه زنظارهٔ تو بی تابست
مژه‌های کژ دلاویزت
کجهای دکان قصا بست
با خیال تو مردم چشمم
گاه هم‌خانه گاه هم‌خوابست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۲۵
جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته ؟ گویی که دام تست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۲۶
جانها به باد داد که دایم شکسته باد
آن گیسویی که بر سر سرو روان تست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۲۷
سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست
من نه تنها گشته‌ام شیدای دردت جان من
هرکرا جان و دل و دینی بود شیدای تست
در درون مسجد و دیر و خرابات و کنشت
هر کجا رفتم همه شور تو و غوغای تست
جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزد از انک
سرو را گویند مانند قد رعنای تست
وعده دیدار خود کردی به فردا از آن سبب
جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست
برشکر خوانند افسون بهر دلجویی ولیک
شکری کو خود فسون خواند لب دلجوی تست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۲۹
دل من به جانانی آویختست
چو دزدی کز ایوانی آویختست
فدا باد جانها بدان زلف کش
بهر تار مو جانی آویختست
چه زنار کفر است هر موی او
که در هر یک ایمانی آویختست
بتان رامزن سنگ ای پارسا
به هر بت مسلمانی آویختست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۰
زلف تو سیه چرا است ؟ ما ناک
بسیار در آفتاب گشتست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۲
تا باد برد بوی تو در باغ پیش سرو
از باد لاله‌زار کله بر زمین زدست
از بهر آنکه لاف جمال تو میزند
صد بار باد بر دهن یاسمین زدست
گفتم به دل که بر تو که زد ناوک جفا
سوی تو کرد اشارت پنهان که این زدست !
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۵
دل ندارم غم جانان زچه بتوانم خورد
پیش از ین گرچه غمی بود دلی هم بودست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۶
بی رخت از پا فتادم بی‌لبت رفتم ز دست
قدر گل بلبل شناسد قدر باده می پرست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۸
نرخ کردی به بوسه‌ای جانی
بنده بخرید و رایگان دانست
دل زهجر تو بس که تنگ آمد
مرگ را عمر جاودان دانست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۹
درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلت به صبر گفت بپوشان
حال دل غرقه زان ره ندانست
خال بناگوش او ز گوشه نشینان
برد چنان دل که گوشواره ندانست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۴۲
عمر به پایان رسید در هوس روی دوست
برگ صبوری کراست؟ بی رخ نیکوی دوست؟
گر همه عالم شوند منکر ما گو شوید
دور نخواهیم شد ما ز سرکوی دوست ؟
قبله اسلامیان کعبه بود در جهان
قبلهٔ عشاق نیست جز خم ابروی دوست
ای نفس صبح‌دم گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو در شکن موی دوست
جان بفشانم زشوق در ره باد صبا
گربرساند بما صبح دمی بوی دوست
روز قیامت که خلق روی به هر سو کنند
خسرو مسکین نکرد میل به جز سوی دوست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۴۳
یکایک تلخی دوران چشیدم
زهجران هیچ شربت تلخ تر نیست
اسیر هجر و نومید از وصالم
شبم تاریک و امید سحر نیست
به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ گفتا رایگان نیست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۴۷
بوسه به قیمت دهد جان ببرد رایگان
قیمت بوسیش هست منت جانیش نیست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۴۸
روی نیکوی تو ز مه کم نیست
جز ترا نیکویی مسلم نیست
دهنت ذره و کم از ذره است
رخ ز خورشید ذره‌ای کم نیست
گر جهانی غم است در دل من
چون تو اندر دل منی غم نیست
تازه کن جان خسرو از غم خویش
کین جراحت سزای مرهم نیست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۵۱
شب دوشینه جان سویش چنان رفت
که زان اوست گویی زان من نیست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۵۳
سرو را با قد تو هستی نیست
میلش الا به سوی پستی نیست
در دهان و میانت می بینم
نیستی هست لیک هستی نیست
گاه‌گاهم قبله بودی روی
تا تو در پیش من نشستی نیست