صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۸۳
چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۳
سنبلت را صبا بر گل مشوش میکند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۷۴۵
زینهمه لالهٔ بیداغ که در گلزار است طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت ملکالشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
گفتار دوم در خلقت جهان
آن مهندس که این بنا پرداخت فردوسی : پادشاهی یزدگرد بزهگر
بخش ۱۶
گذشت آن شب و بامداد پگاه نهج البلاغه : حکمت ها
اهمیت خودشناسى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> هَلَكَ اِمْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۲۴
دل در غم عشقِ دلفروزم همه شب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹
نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۹۲
آه گرمی هست دایم در دل بی تاب من عطار نیشابوری : باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق
شمارهٔ ۶۳
گه لعلِ تو از قند دلم خواهد تافت نهج البلاغه : حکمت ها
برخى از ارزش هاى اخلاقى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> بِكَثْرَةِ اَلصَّمْتِ تَكُونُ اَلْهَيْبَةُ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۱
تا به کی این دل من واله و شیدا باشد؟ فیض کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵
در بحث بسی بگفتگو پیچیدم فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۷
بر دوره فترت اعتباری نبود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶۲
به دور لعل تو یاقوت از آب و رنگ افتاد نهج البلاغه : نامه ها
به لشکریان در مورد رعايت اصول انسانى در جنگ
<strong> و من وصية له عليهالسلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفين </strong> لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَأُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
دعای وداع کاظمین (ع)
چون زائر قصد خروج از شهر را کرد آن دو بزرگوار را وداع کند، با دعاهای وداعی که از جمله آن ها دعایی است که شیخ طوسی(علیه الرّحمه) درکتاب «تهذیب» ذکر فرموده: که چون خواستی حضرت موسی بن جعفر را وداع گویی نزد قبر بایست و بگو: مجد همگر : قطعات
شمارهٔ ۴۰
خدایگانا دست مبارکت شب دوش غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۸۸ - پیدا کردن توکل معیل
بدان که معیل را مسلم نیست که در وادی شود و اسباب کسب دست بدارد، بلکه توکل معیل جز به درجه سیم نبود. و آن توکل مکتسب است چنان که صدیق می کرد. برای آن که کمال توکل به دو معنی مسلم بود: یکی آن که بر گرسنگی صبر تواند کرد و به هر چه بود قناعت تواند کرد اگرچه گیاه بود. و دیگر آن که ایمان دارد که باشد که روزی وی گرسنگی و مرگ است و خیرت وی در آن است. و عیال را بدین نتوان داشت، بلکه به حقیقت نفس وی نیز عیال وی است. اگر قوت صبر ندارد بر گرسنگی و اضطراب خواهد کرد وی را توکل به ترک کسب نشاید. و اگر عیال نیز قوت صبر دارد و به توکل رضا دهد، هم ترک کسب روا نبود. پس فرق بیش از این نیست که خویشتن را به قهر فرا گرسنگی داشتن روا بود، اما عیال را روا نبود.
غزل شمارهٔ ۲۸۸۳
چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۳
سنبلت را صبا بر گل مشوش میکند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۷۴۵
زینهمه لالهٔ بیداغ که در گلزار است طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت ملکالشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
گفتار دوم در خلقت جهان
آن مهندس که این بنا پرداخت فردوسی : پادشاهی یزدگرد بزهگر
بخش ۱۶
گذشت آن شب و بامداد پگاه نهج البلاغه : حکمت ها
اهمیت خودشناسى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> هَلَكَ اِمْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۲۴
دل در غم عشقِ دلفروزم همه شب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹
نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۹۲
آه گرمی هست دایم در دل بی تاب من عطار نیشابوری : باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق
شمارهٔ ۶۳
گه لعلِ تو از قند دلم خواهد تافت نهج البلاغه : حکمت ها
برخى از ارزش هاى اخلاقى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> بِكَثْرَةِ اَلصَّمْتِ تَكُونُ اَلْهَيْبَةُ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۱
تا به کی این دل من واله و شیدا باشد؟ فیض کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵
در بحث بسی بگفتگو پیچیدم فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۷
بر دوره فترت اعتباری نبود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶۲
به دور لعل تو یاقوت از آب و رنگ افتاد نهج البلاغه : نامه ها
به لشکریان در مورد رعايت اصول انسانى در جنگ
<strong> و من وصية له عليهالسلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفين </strong> لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَأُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
دعای وداع کاظمین (ع)
چون زائر قصد خروج از شهر را کرد آن دو بزرگوار را وداع کند، با دعاهای وداعی که از جمله آن ها دعایی است که شیخ طوسی(علیه الرّحمه) درکتاب «تهذیب» ذکر فرموده: که چون خواستی حضرت موسی بن جعفر را وداع گویی نزد قبر بایست و بگو: مجد همگر : قطعات
شمارهٔ ۴۰
خدایگانا دست مبارکت شب دوش غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۸۸ - پیدا کردن توکل معیل
بدان که معیل را مسلم نیست که در وادی شود و اسباب کسب دست بدارد، بلکه توکل معیل جز به درجه سیم نبود. و آن توکل مکتسب است چنان که صدیق می کرد. برای آن که کمال توکل به دو معنی مسلم بود: یکی آن که بر گرسنگی صبر تواند کرد و به هر چه بود قناعت تواند کرد اگرچه گیاه بود. و دیگر آن که ایمان دارد که باشد که روزی وی گرسنگی و مرگ است و خیرت وی در آن است. و عیال را بدین نتوان داشت، بلکه به حقیقت نفس وی نیز عیال وی است. اگر قوت صبر ندارد بر گرسنگی و اضطراب خواهد کرد وی را توکل به ترک کسب نشاید. و اگر عیال نیز قوت صبر دارد و به توکل رضا دهد، هم ترک کسب روا نبود. پس فرق بیش از این نیست که خویشتن را به قهر فرا گرسنگی داشتن روا بود، اما عیال را روا نبود.