محتشم کاشانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - تجدید مطلع
گرت هواست که دایم درین وسیع فضا
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۴
لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچنان
محتشم کاشانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در توحید حضرت باریتعالی و موعظه
نفیر مرغ سحر خوان چو شد بلندنوا
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۶
پریشان در ازل کردی تو از گیسوی خود ما را
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷
با زمین گیری سپهر گرم رفتاریم ما
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۵
به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۴
مرا حرص نگه هردم به رغبت می‌برد جائی
فیاض لاهیجی : قصاید
شمارهٔ ۳۸ - شاید در مدح میرداماد باشد
عشق در کام من اول زهر سودا ریخته
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۳
دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۲
ای رشگ بتان به کج کلاهی
ابوالفرج رونی : قصاید
شمارهٔ ۲۱ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم
باز آمد آنکه ملک بدو کامکار شد
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۱
من و ملکی و خریداری مژگان سیهی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۰
دیده‌ام مست و سرانداز و غزل خوان برهی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۹
این است که خوار و زارم از وی
زرتشت : جلد اول کتاب اوستا - کهن ترین سرودهای ایرانیان
سرود یکم اهونودگاه
یسته، هات 28 1 ای مزدا! ای سپند مینو! اینک در آغاز با دستهای برآورده، ترا نماز می¬گزارم و خواستار بهروزی و رامشم. [بشود که] با کردارهایِ «اَشَه» و با همۀ خِرَد و «مَنش نیک»، «گوشورونَ» را خشنود کنم. 2 ای مزدا اهوره! با«منش نیک» به تو روی می¬آورم. پاداش هر دو جهان اَستومَند و مینوی را که «اشه» [است] ودین آگاهان را گشایش و رامش می¬بخشد، به من ارزانی دار. 3 ای مزدا اهوره! تو و«اشه» و « منش یک» را سرودی نوآیین می¬گویم تا«شهریاری مینوی» پایدار و «آرمیتی» در من افزونی گیرد. هر آنگاه که ترا به یار خوانم، به سوی من آی و مرا بهروزی و رامش بخش. 4 من روانم را با «منش نیک» به فراترین سرای خواهم برد؛ چه از پاداشی که «مزدا اهوره» برای کردارها برنهاده است، آگاهم. تا بدان هنگام که توش و توان دارم، [مردمان را] می¬آموزم که خواستار «اشه» باشند. 5 ای اشه! کی ترا خواهم دید و «منش نیک»را به فرزانگی درخواهم یافت؟ کی به [سرای] «اهوره»ی تواناتر از همگان، راه خواهم برد و نیوشای [سخن] «مزدا» خواهم شد؟ بدین «منثره» ی مهمتر، با زبان خویش، گمراهان را به برترین راه، رهنمونی خواهم کرد. 6 ای مزدا اهوره! با«منش نیک» و «اشه» [به سوی ما] آی و به گفتار راست خویش، «زرتشت» را وهمۀ ما را دهش زندگی دیرپای ارزانی دار. مارا نیرو[ی مینوی] و شادمانی بخش تا بر ستیزه و آزار دشمنان چیره شویم. 7 ای اشه! آن بخششی را که پاداش «منش نیک» است، به ما ارزانی دار. ای آرمینی! آرزوی «گشتاسپ» و پیروان مرا برآور. ای مزدا! ستایشگران خویش را نیرو خش تا «منثره»ی ترا [به مردمان] بیاموزند. 8 ای اهوره¬ی با بهترین اشه همکام ! ای بهتر از همه! آرزومندانه خواستارم که «فرشوشتر» دلیر و دیگر یارانم را و آنان را که بی گمان بدیشان «منیک» جاودانه خواهی بخشید، زندگی بهتر ارزانی داری. 9 ای مزدا اهوره! با این بخشش، هرگز ترا و «اشه» و «منش نیک» را نمی¬آزارم و خشمگین نمی¬کنم. می¬کوشم تا ترا ستایش نیاز آورم؛ زیرا شما و «شهریاری مینوی» نیرومن، سزاوار ستایش درخورنیایشید. 10 ای مزدا اهوه! آن فرزانگان روشن بینی را که در پیروی از «اشه» و «منش نیک» سزاوار می¬شناسی، به خوبی کامروا کن؛ چه، براستی می¬دانم که ستایشهای از دل برآمده و نیک خواهانه، از سوی شما بی پاسخ نمی ماند. 11 با این نیایش¬ها، همواره «اشه» و «منش نیک» را نگاهبان خواهم بود. ای مزاد اهورا! تو با «مینو»ی خود مرا بیاموز و به زبان خویش بازگوی که آفرینش در آغاز چگونه پدید آمد.
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۸
نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۷
محتشم چون عمر صرف خدمت وی میکنی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۶
ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۵
چنان مکن که مرا هم نفس به آه کنی
صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱
مدتی شد کز حدیث اهل دل گوشم تهی است