امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۱
روی نیکوی تو ز مه کم نیست شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۲۵
در هوای مجلسش چندان بگریم همچو شمع عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰۶
تا عشق تو سوخت همچو عودم رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا استوار مگیرید إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ مگر همدینان خویش را، قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ گوى یا محمد (ص) که: دین دین خدایست، و راه نمونى راه نمونى وى، أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ استوار مگیرید که هیچکس را آن دهند که شما را دادند أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ و استوار مگیرید که ایشان فردا بنزدیک خداوند شما حجّت آرند بر شما قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ گوى یا محمد (ص) که این افزونى و برترى خلق را بر یکدیگر بدست خداست، یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ میدهد او را که خود خواهد، وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (۷۳) و خداى فراخدار، فراخبخش، فراختوان است، بسزایها دانا. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۵
گر خار بدین دیدهٔ چون جوی زنی نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت خدا شناسى و اطاعت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ ملکالشعرای بهار : مسمطات
در منقبت حضرت حجة (ع)
مژده که روی خدا ز پرده برآمد فردوسی : پادشاهی نوذر
بخش ۳
چو دشت از گیا گشت چون پرنیان ملکالشعرای بهار : مسمطات
امان از من و تو
هیچ دانی که چه کردیم به مادر من و تو مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸
می بده ای ساقی آخرزمان جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴
چشم من چون بخت تو ناخفته به افسر کرمانی : قصاید
شمارهٔ ۸ - منظور هر منظر
جان برخی خاک رهت، باد ای علیّ مرتضا ملکالشعرای بهار : مسمطات
کار ما بالاگرفت!
شاه نو بر تختگه ماواگرفت شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۳
این ظلمت و نور جسم و جان است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۷۸
برنمی آید کسی با خوی یک پهلوی تو عطار نیشابوری : بخش دهم
(۶) حکایت بهلول
مگر شوریده دل بهلول بغداد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۰۰
رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۰۴
آغوشم از کشاکش حسرت چو گل درید نهج البلاغه : حکمت ها
زشتی درخواست از نا اهل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> فَوْتُ اَلْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 47
دی مغبچهای گفت که ما مظهر یاریم
شمارهٔ ۳۶۱
روی نیکوی تو ز مه کم نیست شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۲۵
در هوای مجلسش چندان بگریم همچو شمع عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰۶
تا عشق تو سوخت همچو عودم رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا استوار مگیرید إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ مگر همدینان خویش را، قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ گوى یا محمد (ص) که: دین دین خدایست، و راه نمونى راه نمونى وى، أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ استوار مگیرید که هیچکس را آن دهند که شما را دادند أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ و استوار مگیرید که ایشان فردا بنزدیک خداوند شما حجّت آرند بر شما قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ گوى یا محمد (ص) که این افزونى و برترى خلق را بر یکدیگر بدست خداست، یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ میدهد او را که خود خواهد، وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (۷۳) و خداى فراخدار، فراخبخش، فراختوان است، بسزایها دانا. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۵
گر خار بدین دیدهٔ چون جوی زنی نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت خدا شناسى و اطاعت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ ملکالشعرای بهار : مسمطات
در منقبت حضرت حجة (ع)
مژده که روی خدا ز پرده برآمد فردوسی : پادشاهی نوذر
بخش ۳
چو دشت از گیا گشت چون پرنیان ملکالشعرای بهار : مسمطات
امان از من و تو
هیچ دانی که چه کردیم به مادر من و تو مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸
می بده ای ساقی آخرزمان جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴
چشم من چون بخت تو ناخفته به افسر کرمانی : قصاید
شمارهٔ ۸ - منظور هر منظر
جان برخی خاک رهت، باد ای علیّ مرتضا ملکالشعرای بهار : مسمطات
کار ما بالاگرفت!
شاه نو بر تختگه ماواگرفت شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۳
این ظلمت و نور جسم و جان است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۷۸
برنمی آید کسی با خوی یک پهلوی تو عطار نیشابوری : بخش دهم
(۶) حکایت بهلول
مگر شوریده دل بهلول بغداد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۰۰
رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۰۴
آغوشم از کشاکش حسرت چو گل درید نهج البلاغه : حکمت ها
زشتی درخواست از نا اهل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> فَوْتُ اَلْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 47
دی مغبچهای گفت که ما مظهر یاریم