محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۸۳ - ایضاً منه تَغمّدهُ الله تعالی برحمته
ای یا تو مونس دل من
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷
آن یار گزین که خشمگین نیست
نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۹
ساقیا آمد به جوش از شوق لعلت جان ما
قائم مقام فراهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
ای خان عظیم شان مرا خوار مبین
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۶۵
شیخ گفت: من کان حیوته بنفسه فحیوته الی ذهاب روحه و من کان حیوته بالاخلاص و الصدق فهو حی بقلبه ینقل من دار الی دار. پس گفت: الاخلاص الذی لایکتبه الملکان ولایطلع علیه انسان.
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - درجات توکل
بدان که از برای صفت «توکل»، در ضعف و قوت، سه درجه است:
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
وهُوَ غوث الواصلین و فخر العاشقین، شاه نورالدین نعمت اللّه بن عبداللّه بن محمدبن عبداللبه بن موسی بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمد بن جعفر بن حسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن ابی عبداللّه بن محمدالباقر بن علی بن الحسین بن علی علیه السلام. آباء و اجداد آن جناب از شهر حلب به کنج و مکران آمده و وی در سنهٔ ۷۳۱ در قصبهٔ کهسان مِنْاعمال هرات متولد شده. علوم ظاهری از رکن الدین شیرازی و شمس الدین مکی و سید جلال الدین خوارزمی و قاضی عضدالدین فراگرفته. در بیست و چهار سالگی در مکّهٔ معظمه به خدمت قطب الاقطاب، شیخ عبداللّه یافعی که صاحب کتاب روضة الریاحین و دُرّ النظیم و نشر المحاسن و ارشاد و تاریخ است رسیده و ارادت گزید. قطب الدین رازی را نیز در مکه دریافت و سلطان حسین اخلاطی مصری را دیده، از او درگذشت و در سراب تبریز سید قاسم ملقب به قاسم الانوار را در صِغَرِ سن به خدمت سید آوردند و نظر لطف از وی دیده، مدت‌ها درخراسان و هرات به سر بردند و پس به کوهبنان کرمان آمدند و سیدزادهٔ بزرگوار سید برهان الدین خلیل اللّه فرزند آن جناب در آن ولایت متولد شدند. چندی هم به تفت یزد توقف فرمودند و مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صائن الدین علی ترکهٔ اصفهانی به خدمت سید رسیدند و به اشارهٔ او مسافرت مصر و شام گزیدند.
جامی : اعتقادنامه
بخش ۷ - اشارت به ارادت
وز پی آن بود ارادت و خواست
مولوی : دفتر ششم
بخش ۹۰ - قصهٔ آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن می‌چرد بازرگان از کمین برون آید چون گاو از گوهر دورتر رفته باشد بازرگان به لجم و گل تیره گوهر را بپوشاند و بر درخت گریزد الی آخر القصه و التقریب
گاو آبی گوهر از بحر آورد
حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۳۲
میبرد قد تو از سرو خرامان رونق
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۰۸ - فقر و فنا
بر تختگاه تجرد سلطان نامورم من
حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۲۵
در کشتنم ار بود رضایش
نظام قاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۵ - خواجه حافظ فرماید
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت
حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۸۲
دوست چون خواهد که عاشق هر نفس زاری کند
نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱
صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را
فیاض لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
ماه رمضان عجب مه روح‌فزاست
حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۶۱
مرا جز تو به عالم هیچ کس نیست
عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۳۰
امشب به صفت شمع دلفروزم من
وفایی مهابادی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
خوش همی غلتد به رویش طرهٔ پر پیچ و تاب
قصاب کاشانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶
تو را دادند چشم و دست و پا هر یک دو، الّا دل