محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۱۰ - در مدح امام هفتم باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
یار برفت و دور از او، صبر و قرار شد زکف
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹۲
لب مبند از ناله، می دانم جفا داری سلیم
ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۴۳ - هزیمت آلتونتاش
و درین هفته امیر بمشافهه‌ و پیغام عتاب‌ کرد با بو سهل زوزنی بحدیث بو الفضل کرنکی‌ و گفت «سبب عصیان او تو بوده‌ای که آنجا صاحب برید نائب تو بود و با وی بساخت و مطابقت‌ کرد و حال او براستی بازننمود و چون کسی دیگر بازنمودی در خون آن کس شدی‌ . و بحیلت‌ بو الفضل بدست آمد تو و بو القاسم حصیری ایستادید و وی را از دست من بستدید تا امروز با ترکمانان مکاتبت پیوسته کرد و چون‌ تشویشی افتاد، بخراسان عاصی شد و بجانب بست قصد میکند. اکنون به بست‌ باید رفت که نوشتگین نوبتی آنجاست با لشکری تمام تا شغل او را بصلاح باز آری‌ بصلح و یا بجنگ.» بو سهل بسیار اضطراب کرد و وزیر را یار گرفت و شفیعان‌ انگیخت، و هر چند بیش گفتند امیر ستیزه بسیار کرد، چنانکه عادت پادشاهان باشد در کاری که سخت شوند . و وزیر بو سهل را پوشیده گفت: این سلطان نه آن است که بود، و هیچ ندانم تا چه خواهد افتاد. لجاج مکن و تن درده و برو که نباید که چیزی رود که همگان غمناک شویم. بو سهل بترسید و تن در داد . و چون توان دانست که در پرده غیب چیست؟ عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌، اگر به بست نرفته بودی و امیر- محمّد برین پادشاه‌ دست یافته‌ به ماریکله‌، نخست کسی که میان او بدو نیم کردندی بو سهل بودی، بحکم دندانی‌ که بر وی داشت. و چون تن در داد برفتن، مرا خلیفت خویش کرد. و تازه توقیعی‌ از امیر بستد، که اندیشه کرد که نباید که در غیبت او فسادی کنند بحدیث دیوان دشمنانش. و من مواضعت‌ نبشتم در معنی دیوان و دبیران و جوابها نبشت و مثالها داد . و بامداد امیر را بدید و بزبان نواختها یافت. و از غزنین برفت روز پنجشنبه سوم ذی الحجّه و بکرانه شهر بباغی فرود آمد. و من آنجا رفتم و با وی معمّا نهادم و پدرود کردم و بازگشتم.
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲
اوحد، دیدی که هرچه دیدی هیچست؟
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹۰
هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۹
در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۸
خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ایم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۶
سر از کجاست که چون لاله فکر تاج کنیم
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵
گلزار مگوئید که قصری زبهشت است
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۴
خوش آن روزی که می در هر چمن بی باک می خوردم
ابوالفضل بیهقی : مجلد ششم
بخش ۵ - مسعود در زمین داور
المقامة فی معنی ولایة العهد بالامیر شهاب الدّوله مسعود و ما جری من احواله‌ .
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۳
مگذار ز دستم که گل باغ وفایم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۲
به کوی عشق خوبان تا گذشتم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۱
نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم
عطار نیشابوری : بخش بیستم
المقالة العشرون
پسر گفتش که درویشی بسیار
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۰
آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۳۹ - سرالقدر
بود سرالقدر علمش بهر عین
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷۸
قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می کشم
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷۷
نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان گیرم
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
ای خرد طفلی از دبستانت