فخرالدین عراقی : مقطعات
شمارهٔ ۳
به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۷۹ - مطایبه
هر کس که جگر خورد و به خردی هنر آموخت
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱- در مدح پیامبر اکرم محمد مصطفی‌(‌ص‌)
دوشم ندا رسید ز درگاه‌کبریا
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۹۱
شیخ مجلس می‌گفت در میهنه کاروانی بدانجا بگذشت شیخ گفت فرّخ این کاروان! سگکی بر انجا بگذشت گفت فرّخ این سگ! فردا در قیامت او را بر سگ اصحاب الکهف شرف خواهد بود کی وی این سخن را بشنید.
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
زآن ملک حذر کن که در او پادشهی نیست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۵۲
درد ما را دوا تواند بود
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۹
مقصود دل عاشق شیدا همه او دان
عطار نیشابوری : بخش بیست و دوم
جواب پدر
پدر در پیش او کرد این حکایت
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
ما راست ای سرآمد لیلی نگاهها
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲۰
با چراغ دل ازین ظلمت سرا باید شدن
فایز دشتی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۷۹
مکش سرمه به چشم نازپرور
عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۵۳
از وصل نهان ما که غماز نیافت
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۷
اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی
ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۱
صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن
میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
خواهم که مرا روز حساب ای ساقی
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۵
زبن باغ همچو شبنم رنج خیال بردم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۱۹
هر مرد که با فراغتش سامان است
جامی : سبحة‌الابرار
بخش ۲۱ - حکایت پیر خارکش
خارکش پیری با دلق درشت
ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۲۴ - صیدا
پس از آن به شهر صیدا رسیدیم هم بر لب دریا. نیشکر بسیار کشته بودند. و باره ای سنگین محکم دارد و سه دروازه و مسجد آدینه خوب با روحی تمام. همه مسجد حصیرهای منقش انداخته و بازاری نیکو آراسته چنان که چون آن بدیدم گمان بردم که شهر را بیاراستند قدوم سلطان را یا بشارتی رسیده است. چون پرسیدم گفتند رسم این شهر همیشه چون باشد. و باغستان و اشجار آن چنان بود که گویی پادشاهی ساخته است به هوس، و کوشکی در آن برآورده و بیش تر درخت‌ها پربار بود.
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۵۱
سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد