جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۳
شوقم به وصل دوست نهایت پذیر نیست
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۲
در خواب مهی دوش روانم دیده است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲۷
اگر ز من بروی، تاب دوری تو ندارم
ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۳ - ابومحمّد عبداللّه بن محمّد الْمُرْتَعِش
و از ایشان بود ابومحمّد عبداللّه بن محمّدالْمُرْتَعِش رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ، نشابوری بود از محلّت حیره و گویند از مُلْقاباد بود و صحبت ابوحفص و ابوعثمان کرده بود و جنید را دیده بود کار او بزرگ بود و اندر مسجد شونیزیّه بنشستی، و وفاة او ببغداد بود اندر سنه ثمان و عشرین و ثلثمایه.
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
نگیرد دل قرار از تاب تب بیمار هجران را
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۳
چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند
ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۸
چو بر جان من شد هوای تو غالب
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۸
دلی کز عشق جانان جان ندارد
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۸
گه در پی دین رویم و گه در پی کیش
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸
جان من مسکین که گرفتار غم اوست
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۲
از بدگوهر مرد، و بد تخمه مرد افام مستان و مده‌، چه وخش گران باید دادن و همه گاه به درخانهٔ تو بایستد و همیشه پیامبر به درگاه تو برپای دارد و ترا زیان گران از وی باشد.
حافظ : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱
به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت‌شناس
ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب هشتم - در ورع
بوذر رَضیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت از نیکوئی مسلمانی مرد، دست بداشتن است از آنچه او را بکار نیاید.
نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را
چون زمین از گلیم گرد آلود
میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۵۱ - جنگ دوم دارا با اسکندر و گریختن دارا
چو برخواند دارا بسی شد دژم
آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۲
آن مرغ، که ناله همنفس بود او را
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۰
وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد شدن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱۳
آیینه خورشید دل بی هوس ماست
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۴
دیوانه دلم که میل طبعش بهواست